خلاصه ماشینی:
"در این میان برخی از شاگردان میکل آنژ و داوینچی-که همه چیز را در اوج خود میدیدند-به این نتیجه رسیده بودند که هنر در آثار استادانشان به آخر رسیده و تنها کاری که از دست آنان بر میآید مشق کردن از روی آثار ایشان است،در صورتی که هنرمندانی مانند تینتورتو و ال گرکو با آثارشان هنر آن دوران را از بنبست خارج کردند؛چون برای این هنرمندان،کشف و شهود و پیشرفت در امر تصویر،از خود مدیا مهمتر بود.
مدیای نقاشی در آن دوران معادل تعالی آثار رنسانس قلمداد میشد،اما منریستها به صرافت افتاده بودند که چه دلیلی دارد همه چیز را آرمانی بنگریم،و این در هم شکستن بسیاری از تابوها،هنر آن دوران را به مسیر تازهای کشاند،و شاید از همین روست که منریستها را به واقع اولین استادان مدرن میشناسند.
غرض از آوردن این مستندات این بود که وقتی از مدیایی بت بسازیم و دغدغهی مدیا را به دغدغهی خلق اثر ترجیح دهیم،آنچه باقی میماند نوعی تکنیک زدگی است،که نه چیزی را تغییر میدهد و نه جز تکرار خودمیتواند چیز دیگری باشد."