خلاصه ماشینی:
"را به عاملی غیر خود نسبت میدادند و عجیب اینجاست که عارف وارستهای خواسته و ناخواسته بر این اندیشه صحه نهاده و چنین میگوید: کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم تو گوئی در جهان مقصری جز کوکب و بخت، و عاملی جز طالع در کار نیست و خود انسان و اراده و تمایلات فزون از حد وی کوچکترین تأثیری در سرنوشت او ندارند، شایسته بود این عارف وارسته از گفته شاعر دیگری عبرت بگیرد آنجا که میگوید: تو خود گر کنی اختر خویش را به مدار از فلک چشم نیک اختری را ما در اینجا دامن سخن را کوتاه میکنیم و نظر قرآن را درباره افعال انسان مورد بررسی قرار میدهیم.
اینک ما به تفسیر این اصل میپردازیم: حصر خالقیت در خدا، یا توحید افعالی آیات مربوط به حصر خالقیت در خدا را به دو نحو میتوان تفسیر کرد: 1 - آفریدگار جهان بهطور مستقیم هر پدیدهای را بدون سبب و علتی پدید میآورد و خود جانشین تمام علل و اسباب طبیعی و غیر طبیعی میباشد در این صورت جز به یک علت(خدا) معترف نبوده، و همه مظاهر هستی اثر مستقیم فعل خدا خواهد بود، در این صورت، افعال انسان از این اصل مستثنی نبوده و بهطور مستقیم مخلوق او خواهد بود.
و از این بیان، مفاد توحید افعالی نیز روشن گردیده و مفهوم آن این است که مؤثر اصل و هستیبخش حقیقی، و علت قائم به نفس یکی بیش نیست و تأثیرگذاری دیگر اسباب و علل در پرتو قدرت و اراده و خواست او صورت میپذیرد و به یک معنی موثری جز خدا نیست، اگر مقصود مؤثر مستقل و قائم به نفس باشد، و به معنی دیگر، مؤثر جز او هست اما به نحو تبعی و ظلی و قائم به او باشد."