خلاصه ماشینی:
"نیچ در نمایشهای خود،لاشههای ذبحشدهی حیواناتی چون گاو و گوسفند را در ترکیب با پیکره انسان(به تصلیب کشیده شده) قرار میدهد که به گفتهی خودش یادآور مراسم دیونیزوسی و مناسک مذهبی مسیحی است.
بعدها نیچ این رویدادها را در ترکیب با حیوانات ذبح شده و بدن انسان قرار داده و تئاتر خود را توسعه داد.
شاید بتوان گفت نیچ از همان آغاز فعالیتش،الگوها و سرمشقهای مرسوم زیبایی را ترک کرد و آماده بود با قربانی کردن این عناصر زیبایی شناختی، کاتارسیز مورد نظرش در یک پوشش کامل و به خصوص نمایشی،به صورت فیزیکی و در ارتباط با اعضای حیوانات،خون و بوها و اصوات موسیقی،برای شرکتکنندگان اتفاق بیفتد.
در واقع نیچ هنر خود را با کارکردی مذهبی -درمانی مسیر میسازد و ترکیبی از نمادهای کلیسای و درمانی در تئاتر او به کار گرفته میشود(اقلام مذهبی و ابزار جراحی،مثل سرنگ،تیغ جراحی،باند زخم،ردای کشیشان و یا لباسهای جراحی و غیره) تا به حال چندین مرتبه هرمان و دوستانش به خاطر اکشنهایی که اجرا کردهاند،دستگیر و روانه زندان شدهاند.
او گوشت و خون و لاشهی یک گوسفند سلاخی شده را در ارتباط با پیکره یک اجراگر منفعل و بیتحرک قرار داده بود که در این مورد میگوید:«....
پنج نوع شیء را همیشه میتوان در نمایشگاههای وی پیدا کرد: 1-مقدار زیادی بومهای نقاشی آغشته به رنگ شبیه خون(با تنوع رنگی قرمز روشن تا قرمز مایل به مشکی)و یا لباسهایی آغشته به این رنگها(لباس جراحی و یا رداهای کشیشان) 2-میزهایی با اشیاء آیینی-مذهبی و درمانی بر آنها.
»میتوان گفت که نیچ در هنر خود به دنبال ترکیبی از مراسمهای آیینی-مذهبی با فرهنگ و خشونت رایج است."