خلاصه ماشینی:
"موقعیتهایی که سوزان لوری پارکس خلق میکند،اغلب نمادین و اساسا از جنس نمایش هستند؛«لینکولن»که نامش بر اساس یک شوخی و سرخوشی موقت پدرش از نام «آبراهام لینکولن»،(شانزدهمین رییس جمهور آمریکا)گرفته شده،در یک گروه نمایشی نقشی را به عنوان یک شغل میگیرد که بسیار تمثیلی و نمادین است و به طور متناقضی موقعیت خود«آبراهام لینکولن»را به مثابه مظهر آزادی بردگان سیاهپوست آمریکا نشان میدهد:«لینکولن»سیاهپوست نقشاش در این خلاصه میشود که روی صندلی بنشیند و مشتریان سفیدپوست که جنسیت و سن مختلف دارند به شکلی نمایشی و نمادین با یک اسلحه به او شلیک کنند.
او از طریق تمثیلی کردن یکی از کارتهای سیاهبازی بر وضعیت دو برادر سیاهپوست نمایش که دائم همانند آن کارت سیاه در حال سرگردانی و جابهجا شدن و نوعی ناشناختگی هستند،تأکید میورزد و این حقیقت تلویحی را هم که خودشان جزئی از یک بازی فریبکارانه به شمار میروند و در اصل چیزی به حساب نمیآیند،خاطر نشان و عملا آن را به کمک یک کنش دراماتیک به مخاطب یادآوری میکند؛ در این«موقعیتنمایی»نمایشی،میزان حساسیت عاطفی«لینکولن» نسبت به رنگ سیاه هم در نظر گرفته شده است: لینکولن:خم شو و خوب نگام کن:کی اون کارت سیاه رو میبینه، کی اون کارت سیاه رو میبینه.
نکته مهم دیگری هم هست که نامگذاری «لینکولن»و«بوت»را تعمدی و تا حد زیادی معنادار کرده است،در خود متن همانطور که قبلا اشاره شد پدرشان در یک حالت سرخوشی و برای شوخی اسم آنها را «لینکولن»و«بوت»گذاشته است،اما واقعیت تاریخی مهمی هم وجود دارد که مقوله مورد نظر را پارادوکسیکال جلوه میدهد:این اسامی به ترتیب به«آبراهام لینکولن»که مظهر آزادی سیاهان و نفی تبعیض نژادی و بردگی است و قاتل او«بوت»تعلق دارند."