چکیده:
در مقاله حاضر دیدگاه ملا صدرا و هیدگر در باب موضوع،روش و مقصد فلسفه،بار رویکرد تطبیقی مورد بحث قرار میگیرد و معلوم میشود که اگر موضوع فسفه برای ملا صدرا«موجود بما هو موجود»است،برای هیدگر«وجود»است و اگر روش فلسفه برای ملا صدرا برهان عقلی است،برای هیدگر پدیدارشناسی است. و بالاخره غایت فلسفه برای ملا صدرا رسیدن به سعادت و برای هیدگر صرفا شناسایی وجود است.
خلاصه ماشینی:
"از نگاه هیدگر و بنابر مبانی او،فلسفه صدرایی دقیقا یکی از مصادیق«متافیزیک»است زیرا مهمترین ویژگیهای و شاخصههای متافیزیک را داراست،چرا که برای ملا صدرا اولا فلسفه به نظری و عملی تقسیم میشود؛ثانیا منطق ترازوی کشف حقیقت است؛ثالثا روش شناخت حقیقت برهان عقلیست؛رابعا اساسا خود حقیقت مطابقت حکم با *بزعم هیدگر،تفکر اصیل،حیثیت عملی(پراکتیس)نداشت،اما از هنگامی که نوعی تبیین و تفسیر «تکنیکی»تفکر در کلمات افلاطون و ارسطو ظهور کرد،تفکر نوعی حیثیت عملی پیدا کرد،باین معنا که«تفکر عبارت شد از«تخنه»و تخنه عبارت شد از جریان اندیشیدن برای عمل کردن و ساختن».
گذشته از اینکه هریک از ادعاهای فوق بطور مستقل بر اساس مبانی ملا صدرا قابل بحث و مناقشه جدی است اما مبتنی بر نگاه صدرایی-و بلکه هر متافیزیک عقلگرایی که منطق ارسطویی را میپذیرد- میتوان یک نقد کلی به تمامی ادعاهای مطرح شده از دیدگاه هیدگر وارد نمود و آن اینست که تمام ادعاهای فوق-که البته تمامی یا حتی مهمترین ادعاهای هیدگر است-یا بواسطهء برهان عقلی اثبات شده است یا اثبات نشده است:اگر ادعاهای فوق در نهایت بر اساس روش برهان عقلی،توسط هیدگر اثبات شده است،این اثبات عقلی دال بر آنست که هیدگر با استفاده از روشی که نافی آنست به اثبات ادعاهای خود پرداخته است و این تناقض است؛اما اگر هیدگر بدون اثبات عقلی ادعاهای فوق یا با روشی غیر از روش اثبات عقلی به اثبات ادعاهای فوق پرداخته است،در هر دو صورت ادعای او بر اهل فلسفه و تفکر فلسفی که ملاکشان در پذیرش افکار،عقاید مبتنی بر روش برهان عقلی است،قابل پذیرش نیست."