چکیده:
در این مقاله امکان ترجمه قرآن نفی شده است، در آغاز مقاله دلائل قائلین به عدم جواز ترجمه نقل شده است،سپس دلائل قائلین به جواز ترجمه مطرح و مورد نقد قرار گرفته است. در ادامه مقاله،موضوعی تحت عنوان(زبان شناسی قرآن)طرح شده و زبان قرآن را نه زبان عربی صرف،بلکه زبان خاص تلقی گشته و فراگیری زبان عربی الزامی دانسته شده است. نظماهنگ قرآن و موسیقی باطنی آن نیز از جمله مسانیدی!است که در عدم جواز ترجمه قرآن به آن اشاره رفته و در نهایت راه فهم قرآن را توجه به خود قرآن و یا تفسیر آن به هر زبان دیگر عنوان شده است و امکان القاء حقائق قرآن به وسیله ترجمه تحت لفظی مردود شده است.
خلاصه ماشینی:
"لیکن جای پاسخ به این سئوال باقی است که اگر مقصود از زبان قرآن،زبان عربی نیست پس آیه«و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه»(ابراهیم/4)چگونه قابل توجیه است؟ بسیاری از مفسران،مراد از لسان قوم را تنها در لغت و زبان مردم ندانستهاند،زیرا ممکن است گویندهای با زبان مردم سخن بگوید ولی مردم حرف او را درست نفهمد؛بلکه مراد آسان و قابل فهم بیان کردن است به گوهای که مردم،پیام الهی را بفهمند چنان که در جایی دیگر میفرماید:«فانما یسرناه بلسانک»(مریم/97) نکته دیگری که باید بدان توجه نمود این است که اگر مقصود از ارسال رسل به زبان قوم خود این است که رسولان هر یگ متکلم به زبانی بودهاند که مأمور به ارشاد اهل آن شدهاند،پس پیامبران اولو العزمی که برای هدایت همه اقوام بشر مبعوث شدهاند به خصوص پیامبر اسلام(ص)«خاتم النبیین»که دینی جهان شمول دارد،چگونه میتواند تدعوت خود را همگانی کند؟ در پایان میتوان چنین نتیجه گرفت که زبان قرآن اگر چه زبان خاصی است و با زبانهای متداول عربی تفاوت دارد اما این خود از اعجاز قرآن است که برای همه انسانها قابل درک و فهم میباشد،این زبان همیشه زنده و پویا خواهد ماند و هرگز خاموش نخواهد شد.
وقتی صحبت از ترجمه میشود،یعنی اینکه شخص مترجم هم به زبان مبدأ و هم به زبان مقصد احاطه علمی دارد و مفاهیم را از زبان خدایی باشد،آیا بشر میتواند به زبان قرآن که یک زبان خدایی است،احاطه داشته باشد؟به عبارت دیگر،آیا میتواند مثل خدا تکلم کند؟آیا این عمل امکان پذیر است؟به طور قطع میتوان گفت خیر،چرا که به فرموده ذات اقدس الهی:«لا یحیطون بشیآ من علمه الا بما شاء»و نیز«لیس کمثله شیآ» یعنی خدای سبحان در همه چیز مانند ندارد و کلام نیز یکی از همین چیزهاست."