چکیده:
مجموعههای روایی موجود در جهان اسلام نظیر جوامع حدیثی امامیه و اهل سنت به دلیل اشتمال بر احادیث سرّه و ناسرّه نیازمند نقد و نظر بوده و نقد آنها همت و حوصلهای درخور میراث معنوی پیامبر(ص)، ائمه اطهار(ع) و اصحاب آن حضرات را میطلبد. در میان جوامع حدیثی اهل سنت کتابی که شهرت و اعتبار فراوانی دارد و عالمان اهل سنت آن را پس از قرآن کریم بهترین منبع و متن دینی شناختهاند؛ صحیح بخاری است. گرچه کتاب یاد شده درخور تحلیل و تحقیق است اما تاکنون پـژوهشگرانی محدود، جرات و توان نقد آن را بدست آوردهاند. از نکات قابل مطالعه در صحیح بخاری ملاکهای مولف در انتخاب احادیث صحیح است. کلینی نیز نخستین عالم شیعی است که به جمع آوری، تنظیم و تبویب موضوعی احادیث اهل بیت(ع) در یک مجموعه وسیع با عنوان «الکافی» پرداخته است. از نکات قابل توجه در مطالعه الکافی نیز ملاکها و معیارهای کلینی در انتخاب احادیث صحیح است. مطالعه هر یک از این دو دسته ملاکها موجب آشنایی بیشتر با سیر تدوین حدیث در قرون نخست اسلامی در بین فریقین خواهد شد. از سوی دیگر با مقایسه این دو کتاب و بیان تفاوتهای معنادار و مشهود هر کدام، میتوان به راههای متفاوتی که هر یک طی نمودهاند، پی برد
خلاصه ماشینی:
"علیرغم اینکه محدثین در بررسی شرایط صحیح بخاری قید نمودهاند که احادیث از سند متصل برخوردار است ولی گاه در آن احادیث منقطع یافت میشود که پیشوایان حدیث آنها را به ضعف منسوب میکنند نظیر: -حدثنا خالد،عن یونس،عن الحسن،عن أبی بکرة قال:کنا عند رسول الله(صل الله علیه و سلم)،فانکسف الشمس،فقام رسول الله(صل الله علیه و سلم)یجرد راداءه حتی دخل المسجد،فدخلنا،فصلی بنا رکعتان حتی انجلت الشمس،فقال(صل الله علیه و سلم): (إن الشمس و القمر لا ینکسفان لموت أحد،فإذا رأیتموهما فصلوا و ادعو،حتی یکشف ما بکم»(بخاری،1401 ق،ج 2،ص 23).
1-2-2-3،احادیث منقطع در الکافی حدیث منقطع روایتی است که از وسط زنجیره آن یک راوی ساقط شده باشد(بهایی عاملی،1414 ق،ص 28)گرچه این نوع حدیث در الکافی بندرت یافت میشود اما آیت الله خویی در خصوص روایات الکافی که ابن ابی عمیر از زراره بدون واسطه نقل میکند معتقد است که یک راوی از سند آن حذف شده است(خویی،1413 ق،ج 7، ص 250 و ج 1،ص 128-152).
فما من رأس ثمنه فی کفة المیزان فأفلح و اذا اشتریت راسا فغیر اسمه و أطعمه شیئا حلوا اذا ملکته و تصدق عنه بأربعة دراهم»(کلینی،1363،ج 5،ص 212) مرحوم طوسی سند این روایت را بدین شکل بیان میکند:«علی بن ابراهیم عن أبیه عن ابن ابی عمیر عن رجل عن زراره قال:کنت جالسا عند أبی عبد الله(ع)...
شهید ثانی در ارتباط با تدلیس در اسناد و شیوخ میگوید:«نوع اول از تدلیس مذموم است به سبب اینکه سند مقطوع،متصل آورده میشود اما در قبول روایت فاعل تدلیس دو نظر وجود دارد:اینکه به طور کلی روایتش قابل قبول نیست و اینکه در صورتی که تصریح به کلمهای کند که اقتضای اتصال دارد مثل حدثنا یا أخبرنا،روایتش پذیرفته شود و اگر بگوید:عن فلان یا قال فلان،روایت حکم مرسل دارد و پذیرفته نیست."