چکیده:
همان گونه که خوانندگان محترم به خاطر دارند،این مقاله به دلیل بلندی مطلب،در دو قسمت ارائه شد.در بخش اول،از آغاز سفر کاروان مغرب تا خروج از ملکه را در بر داشت. بخش دوم این مقاله که در صفحات آتی از نظر خوانندگان میگذرد،شرح سفر کاروان به مدینه تا بازگشت به سلجماسه است.
خلاصه ماشینی:
"درباره کاروان عراق عجم و شیعیان عیاشی در این بخش از کاروان عراق یاد میکند و میگوید که اکثر آنان از«روافض»هستند و فراوان به زیارت مزار اسماعیل بن جعفر الصادق(ع)میآیند.
سپس میافزاید:چنین شنیده است که محیی الدین عربی نیز به مهدویت اعتقاد داشته،و میافزاید:اگر مطمئن باشیم که این بزرگان چنین عقیدهای دارند،به صدق عقیده آنان اعتقاد خواهم داشت،جز آنکه آن را به خدا وامیگذارم؛زیرا در شریعت،چیزی که نشان دهد روافض در این مسأله دروغ میگویند،وجود ندارد،گرچه در امور دیگر دروغ میگویند!(سفرنامه عیاشی:183/1-283).
کاروان مصری در شبی که از مدینه خارج میشوند،رسمشان بر این است که همه امرا و بزرگان اهل مدینه و آغاوات در صحنه مسجد اجتماع کرده و شمع فراوان روشن میکنند.
اقامت هفت ماهه عیاشی در مدینه و وصف این شهر عیاشی در اینجا شرحی مفصل از مساجد منسوب به رسول خدا (ص)که حاجیان به زیارت آنها میروند،بیان میکند.
عیاشی درباره شیعیان تخاوله نیز آگاهی مختصری به دست میدهد و،میگوید:یکی از عادات مردم مدینه آن است که جنازهها را داخل حرم نبوی میکنند،در آن جا بر آنها نماز میگذارند،آنگاه از برابر قبر پیامبر صلی الله علیه و آله عبور میدهند و،سپس به بقیع میبرند،مگر جنازه روافض،مانند نخاوله را که به درون مسجد نمیآوردند،همان بیرون مسجد برابر روضه میآمدند و بازمیگردانند.
کاروان بزرگی برای عزیمت به مکه آماده میشود و عیاشی هم قصد عزیمت به آنجا را دارد.
جعرانه هم از جاهای متبرک است که عیاشی از رفتن خود به آنجا و محرم شدنش برای انجام عمر ه یاد کرده و میافزاید که مردم مکه فقط تنعیم را برای عمره میشناسد."