خلاصه ماشینی:
وقتی سلطان عهدهدار ریاست دیوان مظالم میگردید روی تخت سلطنت نمینشست بلکه کرسی مخصوصی داشت و در اطراف این کرسی قضات مذاهب چهارگانه و وکیل بیت المال و امراء ارتش و سایر رجال مهم مینشستند،پس از تشکیل این مجلس شکایات بوسیلهء شخصی خوانده میشد و سلطان به اشخاص مربوط مراجعه و موضوع حلوفصل میگردید پادشاهان و امراء اسلام توجه خاصی بدیوان مظالم داشتند و رفع شکایت مردم را مینمودند و لو اینکه شکایت از خانوادهء خود میگردید در واقع رسیدگی بشکایت مردم را یکنوع تکلیف شرعی خود میدانستند بعضی از خلفا برای رسیدگی به انواع شکایات تقسیماتی قائل شده بودند از قبیل شکایت از عمال، شکایت از قضات و غیره...
آل یا آر در آخر کلمات در جزء علاماتی که در آخر کلمات فارسی برای معنی خاص بکار میرفته و امروزه متروک است کلمه آل را میبینیم که گاهی هم بصورت آر دیده میشود(این آر را نباید به آر در خر کلمهء دادار و امثال آن اشتباه نمائیم) این علامت در لغات معدودی برای معانی زیر بکار برده شده: 1-بیان تشبیه:چنگال(شبیه بچنک)-کوپال بمعنی گرز بزرگ(شبیه بکوه) زنگار(شبیه زنگ) 2-بیان نسبت-پنگال بمعنی پنجه(منسوب به پنج)-کفتار(منسوب بکفت) 3-علامت مکان:گودال(جای گود)-دنبال(جای دم) 4-علامت آلت و سبب:پوشال(آلت پوشش) 5-علامت تصغیر:دنگال(دنگ کوچک)-زنگال(زنگ کوچک)گه در لهجهء امروزه زنگول و زنگوله میگویند.
(اساسا باید دانست که صدای ا(آ)در لهجههای محلی به(او) و(ای)بدل میشود:خانه-خونه،نهاد-نهید،افتاد-افتید) 6-دارا بودن چیزی:بنگال(دارای بنک)-هنجار(دارای هنگ و ترتیب)ط.