خلاصه ماشینی:
"گرامشی جامعهی مدنی را کلیتی پیچیده و پوینده از نهادها،روابط و تشکیلات میداند که بین دولت و ابزار قهریه و قانونی آن از یک سو و زیربنای اقتصادی از سوی دیگر قرار دارد.
اصول مبارزه در کشورهایی با جامعهی مدنی ضعیف شامل کماندوها و گروههای ضربتی میشود،زیرا در این کشورها ساختار سیاسی ضعیف و ناهمگن است.
همچنین مفهوم هژمونی سیاسی یعنی تبدیل جنگ متحرک به جنگ موضعی سیاسی و محصول مبارزه میان جامعهی مدرن و جامعهی سیاسی تعادلی ناپایدار میان طبقات اجتماعی است.
از نظر وی پارلمانی که با جامعهی مدنی پیوندی نزدیک دارد و نیز وجود قوهی قضائیهای که میان دولت و پارلمان قرار گیرد همگی نمودهایی از تداوم قانون مکتوب جامعهی مدنی است.
در ادامه گرامشی عقیده دارد که در یک جامعهی مدنی مردم باید بتوانند بر خود حکومت کنند و این حکومت آنان بر خویش نه تنها با جامعهی مدنی در تضاد قرار نگیرد،بلکه به ادامهی طبیعی و جزء ارگانیک آن بدل شود."