چکیده:
در طبیعت،تدابیری به کار برده شدهاند که انسان را به سوی زندگی خانوادگی گرایش میدهند.از هم پاشیدهگی خانواده،امروزه در واقع بخشی است از بحران عمومی نظام صنعتی که در آن،همه ما شاهد از هم گسیختگی تمامی نهادهای عصر حاضر هستیم،این فراگرد دردناکی است که در زندگی فردیمان بازتاب مییابد و نظام خانوادگی را آن چنان دگرگون میسازد که دیگر بازشناخته نخواهد شد.عوامل مختلفی درگسیختگی نهاد خانواده نقش داشتهاند،چون فمینیسم زاییدهی نظام سرمایهداری و نوع نگاه آن به مسئلهی زنان و خانواده است،از اینرو،طرح و بحث از این اصول بهعنوان مبانی و اصول فکری فمینیسم لازم مینماید.فمینیسم نهضتی است برای مطالبات حقوق زنان که در اواخر قرن 19 میلادی و در پی اعتراض به برخی نابرابریهای اجتماعی شکل گرفت و براساس یک سری انگارههای مشخص اعتقادی،به تجزیه و تحلیل این نابرابریها پرداخت و راهبردهای متفاوت با دیدگاههای مختلفی ارائه داد.فمینیسمهای رادیکال،مارکسیست،سوسیالیست،لیبرال،فرامدرن و اسلامی،از مهمترین گرایشات فمینیستی هستند.رویکردهای فمینیستی به ازدواج و خانواده نیز بیش از آنکه متأثر از فلسفهی وجودی زن و روحیات و خلقیات او باشد،تحتتأثیر ایدئولوژیهای مربوط به تحلیل این مفهوم است.در رویکردهای فمینیستی،خانواده نه تنها محور نیست،بلکه ساختاری ستمآلود است که باید دگرگون شود.دگرگونی در ساختار خانواده و سوق دادن زنان به مشاغل عمومی و تضعیف نقش ویژه مادران در نهاد خانواده،از اصول برنامههای بیشتر فمینیستهاست.این نوشتار در صدد است نحوهی ظهور جریان فمینیسم از دیدگاه تاریخی و روش شناختی را بررسی اجمالی نماید و رویکرد فمنیسم را به خانواده در عصر مدرن و پست مدرن مورد ملاحظه قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"فمینیسم نهضتی است برای مطالبات حقوق زنان که در اواخر قرن 19 میلادی و در پی اعتراض به برخی نابرابریهای اجتماعی شکل گرفت و براساس یک سری انگارههای مشخص اعتقادی،به تجزیه و تحلیل این نابرابریها پرداخت و راهبردهای متفاوت با دیدگاههای مختلفی ارائه داد.
از دههی 1980 تا 1990 واژهی جامعهی پسا صنعتی یا پست مدرن مصطلح شد و سرمایهداری بیسازمان در مقابل سرمایهداری سازمان یافتهی دورهی پیشین،به منصهی ظهور رسید و دستیابی به سود بیشتر با نیروی کار آزاد،بازار آزاد و سرمایه را سرلوحه خود قرار داد،بدین ترتیب دولت رفاه تضعیف گردید و زنان که به شدت تحتتأثیر این تحول قرار گرفته بودند،تصور کردند که شکل جدیدی از پدرسالاری در قالب سرمایهداری جدید بازتولید شده است و آنان قادر به رقابت با مردان در بازار آزاد کار و سرمایه نیستند و به دلیل بارداری و تربیت فرزندان،از فقدان یا تضعیف دولت رفاه آسیب میبینند.
از آنجا که یکتا همسری از علل اقتصادی نشات گرفته آیا هنگامی که این علل از میان بروند،خود نیز از بین خواهد رفت؟میتوان به درستی جواب داد که یکتا همسری نه تنها از میان نمیرود،بلکه آغاز به تحقق کامل خواهد کرد:زیرا با انتقال وسایل تولید به مالکیت اجتماعی،کارمزدوری پرولتاریا نیز از میان میرود و بنابراین،ضرورت تسلم تعداد معینی از زنان-که از دیدگاه آماری قابل محاسبه است به خاطر پول نیز از میان میرود،فحشا نابود میشود،یکتا همسری به جای زوال یافتن،سرانجام یک واقعیت میشود و برای مردان نیز."