چکیده:
خیال نزد فارابی قوه¬ای است که عهده¬دار حفظ صور محسوسات و تجزیه و ترکیب آنها و محاکات از محسوس و معقول توسط صور محسوس است. فارابی خیال را واسط میان ادراک حسی و عقلی و تنها راه دست¬یابی جمهور به حقایق معقول می¬داند و نیز خیال از دیدگاه وی تنها طریق هدایت مردم به سعادت عقلانی است. او خیال را در تبیین نبوت به کار برده است. حقایق و سعادت معقول به واسطة وحی به عقل و قوای خیالی نبی افاضه می¬شود. خیال در اندیشة فارابی دارای کارکردهای سیاسی اجتماعی است. سیاستمداران و رؤسای مدینة فاضله، افعال اجتماعی را که در رسیدن به سعادت نقش دارند به قوای خیالی جمهور منتقل می¬کنند.
خلاصه ماشینی:
"علت این فارابی قوهء متخیله را در تبیین نبوت دخیل کرده،آن است که شأن نبوت،اساسا رساندن پیام خدا به مردم است و آیات متعدد قرآن براین شأن تصریح کرده،یعنی خداوند پیامبر را به سوی مردم جهان فرستاده است و همانطور که بیان آن گذشت،عامهء مردم قادر به درک معقول نیستند و امور معقول را باید توسط محاکیات آنها به خیال جمهور منتقل کرد.
براساس این تبیین،میتوان نزول وحی را تنزل معقول به متخیل نامید که پیامبر آن را به تعبیر فارابی با تخیل نیکو و قوی و قدرت گفتار به خوبی مجسم میکند(نکـ:همان،219-220)،یعنی متخیله پس از تلقی وحی،در ارایهء آن به مردم نیز نقش دارد.
این نتیجه نه تنها با تحلیل اندیشههای فارابی در مواضع مختلف به دست میآید، بلکه در موارد متعدد مورد تصریح او قرار گرفته است:"همانا رئیس اول مدینهء فاضله،جز این نیست که ریاست او مقرون به وحی از جانب خدا به سوی اوست و جز این نیست که افعال و آرایی را که در ملت فاضله تقدیر میکند با وحی تقدیر مینماید و این به یکی از دو وجه یا به هردو وجه صورت میپذیرد:یک وجه آن است که همهء امور به نحو مقدر بر او وحی میشود و وجه دیگر آن است که به واسطهء قوهای که از وحی و خداوند به او عطا شده است،امور را تقدیر و تدبیر میکند و توسط این قوه شرایطی که آرا و افعال فاضله را بدان تقدیر کند برایش کشف میشود یا برخی از تدبیرات و تقدیرات او از وجه اول حاصل میشود و برخی از آنها از وجه دوم"(نکـ:همو،الملة و نصوص اخری،44؛السیاسة المدنیة،203)."