چکیده:
حروف جاره به لحاظ داشتن وضعیتی خاص در میان حروف،برای ایجاد معانی خود،نیازمند ارتباط با دو لفظ دیگرند.از این پدیده نحویان با عنوان «تعلق حروف جز»تعبیر کردهاند.با عنایت به این مناط نیاز نداشتن حروف جری که به صورت زائد،و یا احیانا در دیگر معانی به کار میروند،نیز استعمال غیر حرفی برخی از این حروف،اما گاه استفاده از حروف جز،در کلام از حالتی غیر معمول برخوردار بوده که در این مورد قرائن عقلی و نقلی و احیانا سیاق و جز آن،مفسر را برای تعیین متعلق کمک میکند.یافتن و تعیین متعلق این حروف در درک صحیح معنا تأثیر گذار است و گاه با تعیین متعلقات گوناگون،عبارت به چند وجه،قرائت میشود.
خلاصه ماشینی:
"نظر به تأثیرات معنوی این حروف1،همچون:ایجاد معانی بسیار(عباس حسن، 2/434)،ربط اعرابی به همراه مجرور خود،نظیر مفردات(ابن هشام،مغنی اللبیب،2/443)،ربط مفاهیم پراکنده در جمله(رضی،2/319)و خصوصا تأثیر لفظی بر روی ما بعد خود،همواره مورد توجه کسانی بوده که به تدوین دستور زبان عربی (علوم اللغة العربیة-علم النحو)پرداختهاند.
برپایهء آنچه در مبنای تعلق حروف جاره گفته شد،در صورت وجود وضع اسمی برای برخی از واژگان که از حالت حرفی برخوردارند،دو پدیده رخ خواهد داد؛نخست اینکه،این واژگان در هنگام استعمال در جمله از وجه اعرابی برخودار خواهند بود و نظیر دیگر اسماء بهطور کامل دارای معانی وظیفی میگردند و دیگر آنکه،وجهی برای وجود تعلق در آنها وجود نخواهد داشت؛زیرا در این صورت،استعمال این گونه واژگان مشترک به صورت أصالی خواهد بود و دلالتشان بر مفهوم خود به نحو مستقل خواهد بود(همان جاها).
1ما در این بخش از سخن به مواردی که بیانگر چگونگی تأثیر متعلق در برداشت از سخن خداست،اشاره میکنیم و نمونههایی را از تأمل تعدادی از مفسران بزرگ در اینباره به بررسی مینشینیم; گرچه موارد قابل یاد کرد بسیار بیش از این است؛ 1-میان مفسران در متعلق حرف جر«فی»در آیهء«لا ریف فیه هدی للمتقین» (بقره/2)اختلاف است؛در اینباره دو احتمال داده میشود:نخست آنکه«فیه»در موضع خبر«لا ریب»و متعلق به محذوف باشد و دیگر آنکه،خبر مقدم برای (1)-مفسران،آنگونه که در تفاسیر خود از معانی حقیقی الفاظ به کار رفته در قرآن بحث کردهاند و در مورد مفهوم الفاظ قرآن و بقاء آن در این معانی و کاربرد آن در دیگر معانی که نام آن را معانی استعمالی مینهند،سخن میگویند،ناگزیرند از معانی وظیفی از الفاظ نیزی پرده بردارند."