چکیده:
مسئلهء اختیار از مهمترین مسایل مورد توجه لایب نیتس است.او از این مسئله تحلیلی را ارائه داده است که در آن میخواهد نشان دهد انسان و خداوند به معنای مشابهی مختارند.او در راستای ارائهء راهحل خود برای مسئلهء اختیار نکات مهمی را مطرح کرده و مورد بحث قرار میدهد که از جملهء آنها تمایز میان ضرورت شرطی و ضرورت مطلق و نظریهء جهانهای ممکن است.در این مقاله نشان داده میشود که تلاش لایب نیتس برای مسئلهء اختیار خود دشواریهایی را به دنبال خواهد داشت و در نهایت به موجبیت افعال انسانی منجر خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
به همین دلیل است که گفته میشود خدا با بالاترین خیر حقیقی عمل میکند این شرط برای خداوند در کاملترین شکل آن به کار میرود: خداوند ارزش جهانهای ممکن دیگر را که از میان آنها انتخاب میکند میفهمد (Jolley,Ibid,131) .
این مسأله را لایب نیتس در مکاتبه با آرنو بدین شکل بیان کرده است که: مفهوم یک جوهر فرد،شامل هرچیزی است که بتواند به نحو صادق بر آن حمل شود؛بر این اساس ممکن است به نظر برسد که هیچ جایگاهی برای اختیار انسان در نظر گرفته نشده است چون هرچیزی که در مفهوم موضوع مندرج باشد باید بتواند به نحو ضروری بر آن حمل شود و بنابراین جایی برای عمل به گونهء دیگر،وجود نخواهد داشت (Ibid,310) .
اما اگر گفته شود خداوند نفس را در مسیری قرار داده که بیشترین هماهنگی یو تلائم را در سلسلهء امور با جسمی دارد که با آن میتواند بالاترین کمالات را اخذ کند و بسته به اینکه مختارانه کدام اعمال را برگزیند به همان میزان به کمال میرسد،در این صورت میتوان گفت که هیچ ضرورتی بر اعمال انسان حاکم نیست.
لایب نیتس برای گریز از این مسأله و برای اثبات اختیار در خداوند و انسان قائل به بینهایت جهانهای ممکن در علم خداوند شد که از میان آنها بهترین جهان،انتخاب و به وجود آورده میشود.
با توجه به این نکته باید گفت که بیان لایب نیتس در این مورد همان عقیدهء اسپینوزا است که عقیده داشت تنها یک جهان ممکن داریم که ضرورت یافته و تحقق پیدا کرده است.