خلاصه ماشینی:
"» بدین ترتیب، حاصل بررسی واژه nwth سغدی و anusÏiya- ی فارسی باستان (به ویژه anuÎsÏiya- ) نشان میدهد که این واژه مشتقی از فعل ایرانی *anu-aw «کمک کردن در یک کار» است.
huvaÎrazmãÎ شکل کهن نام خوارزم به دو گونه ضبط شده است: فارسی باستان huvaÎrazmãÎ (ایلامی ma-ra-isÏ-mi-isÏ ، اکدی (hu-ma-ri-iz-ma- و ایرانی *xwaÎrizam-, *xwaÎrazmãÎ که دنباله آن صورت اوستایی )Air. Wb.
باری، تلاش دانشمندان برای تفسیر علمی نام خوارزم با بورنف (1833) آغاز شد و همه، در این واژه، جزء zmãÎ و zam «زمین» را تشخیص و از بخش اول واژه مفاهیم متفاوتی به دست دادند.
در بررسی نام «خوارزم»، از ترجمه سه جزء *hu-waÎra-zam ، فارسی باستان huvaÎrazmãÎ ، اوستایی xvaÎirizam- معانی زیر حاصل میشود: «سرزمین دارای قلعههای خوب برای احشام، «سرزمینی که دارای اقامتگاه با حصارهای خوب است، سرزمین دارای ور (قلعه)های خوب».
اما آنچه در این میان توجه خواننده ایرانی و فارسیزبان را جلب میکند رواج نسبی زبان فارسی در قرن نوزدهم در تبت است.
اول باری که نام فارسی (به صورت farsi ) در این کتاب به میان میآید در گفت و گو از پول و سکههای تبت است.
حتی در یک جا صریحا از زبان فارسی (langue farsie ) نام برده شده است و آن در ضمن گفت و گو از شخصی است به نام مورکرافت(15) انگلیسی که در سال 1826/1242 برای جاسوسی و تهیه نقشه از تبت به این کشور رفته بوده و یازده سال در آنجا خود را کشمیری و مسلمان جا زده بوده است: «بر حسب اطلاعاتی که در پایتخت تبت کسب کردیم، مورکرافت در سال 1826 از لدک [ لدخ در کشمیر] به لهاسا رسید."