چکیده:
کم خوردن و گرسنگی کشیدن از آدابی بوده است که صوفیان از قدیم بر آن تاکید می ورزیده اند. مشایخ صوفیه، در مراحلی از سلوک، به مریدان خود توصیه می کردند که هر روز مقدار معلومی از طعام بخورند و هیچ گاه شکم خود را پر نکنند، چه سیری و پری شکم موجب غفلت از یاد خدا می شود. از همین جاست که سعدی نیز می گوید:
اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی
ولی، در همان زمان که سعدی می گفت که اندرون را باید از طعام نگه داشت، صوفیانی پیدا شده بودند که بزرگ ترین مشغله ذهنی ایشان شکم بود. در واقع، شکم بارگی صوفیه مسئله ای بود که از قرن پنجم هجری بر سر زبان ها افتاده بود و نویسندگان و شعرا صوفیه را به این دلیل نکوهش می کردند. سنائی یکی از این شاعران است که می گوید:
صوفیان را ز پی راندن کام قبله شان شاهد و شمع و شکم است
حمیدالدین ابوبکر بلخی صاحب مقامات حمیدی، که به طور کلی نظرش نسبت به صوفیان انتقادآمیز است، یکی از صفاتی که در خور نکوهش می بیند حرص و ولع ایشان برای خوردن است...
خلاصه ماشینی:
"این دو حکایت، که پشت سر هم در کتاب خوافی آمده است، تصور کلی جامعه قرن هشتم را نسبت به مسئله پرخوری و شکمبارگی صوفیه نشان میدهد: حکایت (1)روزی جنازه صوفیی میبردند، یکی پرسید که به چه سبب مرده است؟ گفتند از بسیار خوردن.
در چنین فضایی بود که حافظ میگفت: صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه میخورد پاردمش دراز باد این حیوان خوشعلف در همان عصری که مجد خوافی و عبید زاکانی داستانهای هجوآمیز درباره شکمبارگی صوفیه مینوشتند، دو رساله کوتاه در تعریف غذاها از دیدگاه صوفیه نوشته شده است که نشان میدهد مسئله غذا و پرخوری تا چه اندازه در میان صوفیه اهمیت داشته و چرا نویسندگان و شعرا از این صفت نکوهیده، که در میان صوفیه پیدا شده بود، سخت انتقاد میکردند."