چکیده:
دبیر دربردارندهء معانی مختلفی است که هم کاربرد صفت و هم کاربرد اسمی یافته است. از طرفی دیگر این واژه از الفاظ دخیل است و در سنگنوشتههای هخامنشیان به شکل«دیپی» دیده میشود که از ریشهء«دوب»زبان سومری گرفته شده و به صورت«دف»وارد زبان عربی گردیده و در زبان پهلوی نیز در دستگاه دولتی به شکل یک اصطلاح به کار رفته است.گاهی لفظ دبیر با واژههای دیگری همراه شده،به صورت ترکیب اضافی به کار رفته است.
از دبیران با عنوانهای مختلفی چون«اهل قلم»و«خداوندان قلم»یاد شده است و بزرگان ادب فارسی صفات و خصایصی برای آنان برشمردهاند.
واژهء دیوان در معنی دستگاه و اداره و دفاتر ثبت ارقام مالیات و جایگاه متصدیان این امور و رسالت به معنی مکتوب و نامه و نیز مأموریت و فرستادگی و ایلچیگری به کار رفته است.به محلی که مکاتبات دولتی در آنجا نوشته میشد،دیوان رسالت یا دیوان انشاء و... میگفتند که در تشکیلات حکومتی و اداری اهمیت و مقام خاصی داشته و دارای رئیس و منشی بوده است و انتخاب دبیران به پیشنهاد رئیس دیوان رسالت و با صلاحدید سلطان انجام میگرفت.
خلاصه ماشینی:
"(*)تاریخ دریافت:5/9/87 تاریخ پذیرش نهایی:9/2/88 (**)استاد دانشگاه ارومیه (***)دانشجوی کارشناسی ارشد مقدمهدبیری بیاموز فرزند را چو هستی بود خویش و پیوند را دبیری رساند جوان را به تخت کند ناسزا را سزاوار بخت دبیریست از پیشهها ارجمند کزو مرد افگنده گردد بلند چو با آلت و رای باشد دبیر نشیند بر پادشا ناگزیر تن خویش آژیر دارد ز رنج بیابد بیاندازه از شاه گنج بلاغت چو با خط گرد آیدش بر اندیشه معنی بیفزایدش ز لفظ آن گزیند که کوتاهتر به خط آن نماید که دلخواهتر خردمند باید که باشد دبیر همان بردبار و سخن یاد گیر هشیوار و سازیدهء پادشا زبان خامش از بد به تن پارسا شکیبا و با دانش و راستگوی وفادار و پاکیزه و تازهروی چو با این هنرها شود نزد شاه نشاید نشستن مگر پیشگاه (فردوسی،1374:142/8) این ابیات گرانسنگ بزرگ مرد توس نمایانگر ارزش و اهمیت طبقهء دبیران بوده،از خصایص و شرایط دبیران حکایت میکند.
بیهقی در اهمیت دبیری چنین مینویسد:«و بگویم که ایشان شعر به غایت نیکو بگفتندی و دبیری نیک بکردندی و لکن این نمط که از تخت ملوک به تخت ملوک باید نبشت دیگر است،و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست»(ابو الفضل بیهقی،1371:88).
چنانکه بیهقی نوشته است: «و طرفه آن بود که از عراق گروهی را با خویشتن بیاورده بودند،چون بو القاسم ؟؟؟و دیگران،و ایشان را میخواستند که به روی استادم برکشند که ایشان فاضلترند، و بگویم که ایشان شعر به غایت نیکو بگفتندی و دبیری نیک بکردندی و لکن این نمط که از تخت ملوک به تخت ملوک بباید نبشت دیگر است،و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست."