چکیده:
چند معنایی از جمله مسائلی است که، برحسب سنت مطالعات زبان شناختی، در بخش معنایی دستور و به عنوان موضوعی در بررسی های معنی شناختی قابل طرح است. در شرایطی که یک واحد زبانی چند معنی پیدا می کند، می توان به تحلیل چند معنایی در سطح تکواژ، واژه، گروه و جمله پرداخت؛ هر چند، بر حسب سنت، بحث درباره چند معنایی در سطح واژگان زبان محدود مانده است و، دست کم بر اساس اطلاع نگارنده، غیر از پژوهشی اولیه در این زمینه (قنبری 1377)، تاکنون به مسئله چند معنایی در سطوح دیگر به دقت پرداخته نشده است.
در اینجا صرفا به ذکر چند نمونه از چند معنایی در سطح تکواژ، گروه و جمله بسنده می کنیم تا مشخص شود که چنین شرایطی تنها در سطح واژه های زبان مطرح نیست. ولی، از آن جا که بحث حاضر نیز به مسئله چند معنایی واژگانی تعلق دارد گستره گروه و جمله را رها می سازیم و همان محدوده سنتی را مورد نظر قرار خواهیم داد.
خلاصه ماشینی:
"در این میان، آلن (Ibid ) نیز بر آن است که در مورد واژههای چندمعنایی «ارتباط تاریخی و ریشهشناختی و نیز تعمیمات معنایی با گذشت زمان برای اهل زبان نامربوط مینماید و درون یک متن تنها یکی از معانی واژه چندمعنایی مراد گرفته میشود».
در این شرایط نیز، یعنی به هنگامی که چندمعنایی بر حسب انتخاب صورت گرفته باشد، درک و تشخیص معنی منوط به درک معنای واحدهای همنشینشده در کنار یکدیگر است، زیرا انتخابهای گوینده از محورجانشینی باید بر محورهمنشینی در اختیار شنونده قرار گیرد و شنونده، برای درک گفته گوینده، مسیر عکس مسیر گوینده را طی کند و برای تشخیص انتخابهای وی، در مرحله نخست، با ترکیب واحدها بر روی محورهمنشینی مواجه شود.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که، اگر حذف بدون کاهش معنایی صورت پذیرد، یعنی واژهای از روی محورهمنشینی حذف شود بدون آنکه معنی آن به واژه دیگری انتقال یافته باشد، میتواند ایجاد ارتباط را مخدوش سازد؛ یعنی جملهای پدید آورد که یا پیام مقصود را نمیرساند یا دارای ابهام است.
اگر چندمعنایی را نتیجه انتقال معنی واژههای همنشین به یکدیگر بدانیم، باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که این انتقال معنی میتواند تا به آن حد پیش برود که به هممعنایی واژگانی منجر شود، یعنی شرایطی که واژهای را بتوان در زبان خودکار جانشین واژه دیگری کرد، بدون آنکه اهل زبان به وجود تفاوتی معنایی میان زنجیرههای پیش و پس از جانشینی قایل باشند."