چکیده:
در این نوشتار سعی بر آن بوده است تا برخی از ویژگی های این فرهنگ در سطح کلان ساختار و خرد ساختار بررسی و نقد شود. هر چند استقصا در این باب نیازمند مداقه و صرف وقت بیشتر است، امیدوارم بررسی با همین دامنه نسبتا تنگ در شناساندن این فرهنگ به مخاطب فارسی زبان راه گشا باشد ...
خلاصه ماشینی:
"یا مصغر که معمولا یا اسم است یا صفت ــ و در زبان فارسی به ریشه لغت مربوط است نه به هویت دستوری ــ چرا هویت مستقل پیدا کرده است؟ چرا واژههایی چون آزمون و سونوگرافی در این فرهنگ اسم مصدر شناخته شدهاند، در حالی که اصلا معنای مصدری ندارند؟ چرا به واژههایی مثل توانا و شنوا هویت دستوری صفت داده شده است و نه، به روشی که فرهنگنویس اختیار کرده (مقدمه، صفحه سی و نه)، صفت فاعلی؟ در مورد اغلب واژهها، تفکیک معنا بر اساس هویت دستوری صورت گرفته است؛ یعنی، اگر واژهای، مثل بالا، پایین، دور، نزدیک، بیش از یک هویت دستوری داشته، هویتهای متعدد با شماره از یکدیگر جدا شدهاند.
) [ بن ماضی پختن، اسم مصدر] (مقدمه، صفحه سی و نه) سؤال این است: در حالی که فرهنگنویس هویت دستوری را بر اساس انواع کاربرد واژه تعیین کرده مراد از اصل کلمه چیست و چرا، در تعیین هویت دستوری، بر اساس تنوع کاربرد، تفکیک صورت نگرفته است؟ در مواردی نیز، در داخل پرانتز و همراه با هویت دستوری، اطلاعاتی آمده که عینا در تعریف تکرار شده است: آبی (صن .
باز در مقدمه آمده است که سرواژه قرار گرفتن مصدرهای مرکب و عبارات فعلی «گاهی مستلزم فاصله الفبائی بسیار» و «دوری ترکیبها و ساختارهای مرتبط به یکدیگر» میشود، اینگونه ترکیبات ذیل اولین واژه اصلی مدخل شدهاند (صفحه بیست و هشت)."