چکیده:
مینوی، در مجموعه خود، شش اثر را آورده است که یکی از آنها کتاب السعاده و الاسعاد (به عربی) منسوب به ابوالحسن عامری است و مینوی آن را، مستقلا و از روی خط خود، در سال 1336 شمسی چاپ کرده است. یک اثر دیگر رساله «ملخص جامع الحکمتین» (به فارسی) است که از روی نسخه 2669 متعلق به کتابخانه بادلیان در آکسفورد نوشته شده است. چهار اثر دیگر رساله هایی است به فارسی که از روی مجموعه خطی شماره 134 متعلق به کتابخانه چستربیتی استنساخ شده است. این چهار رساله عبارت اند از:
1) «رساله چنگ»، از سراج الدین قمری یا کمال الدین مراغی؛
2) «نزهه العاشقین»، از محمد زنگی بخاری؛
3) «مناظره گل و مل»، از ابوسعید ترمذی؛
4) «مناظره شطرنج و نرد»، از حسام بن (یا حسام الدین) محمد رشید صراف خوارزمی.
«رساله چنگ» را، که اثری است زبان حالی، هم به سراج الدین قمری نسبت داده اند و هم به کمال الدین مراغی. نگارنده این رساله را در جای دیگر معرفی کرده است. محمود طیار مراغی هم آن را از روی نسخه کتابخانه دانشگاه استانبول چاپ کرده است. رساله «نزهه العاشقین» را نیز ایرج افشار از روی دو نسخه دیگر چاپ کرده است. رساله سوم را هم حسن عاطفی از روی نسخه خطی دیگری که متعلق به خود وی بوده است چاپ کرده است. چهارمین رساله که «مناظره شطرنج و نرد» است تاکنون به چاپ نرسیده بوده و نسخه خطی دیگری از آن پیدا نشده است و ما آن را از روی همین نسخه مینوی تصحیح کرده ایم که در اینجا چاپ می شود...
خلاصه ماشینی:
"این افسانه را هم احمد بن ابییعقوب در تاریخ یعقوبی و هم مسعودی در تاریخ خود نقل کرده و گفتهاند که نرد را در زمان یکی از پادشاهان هند ساختند و آن را آیینه کار دنیا قرار دادند؛ چه، در این جهان، درست مانند بازی نرد، توفیق انسان به عقل و هوشمندی و زرنگی نیست بلکه بسته به بخت و اقبال است.
خود را، با چندان کدخدائی مهره و طاس و خصل(25) و کعبتین و خریطه نرد، فرد میخوانی و، با چندان ششدر غم و حکم حرامی، معاشر و معاند میدانی و، با وجود چنان زیادتی که در بازی زیاد کنی و شانزده خصل عذرا به حیله قایمی باطل و ناحق سازی، دعوی راستی میکنی(26) با آنکه تخت بخت نشاط ملک من است و جمله روی بساط فلک تابع من، من که شاهیم در اسم است و بزرگیم در جسم، در پیش من لاف گزاف میزنی که در _______________________________ 22 ) «کعبتین» همان چیزی است که امروز به آنها طاس نرد میگویند و «طاس» در این رساله به معنای کاسه و طشتی است که کعبتین را در آن میریختند.
آخر نه سخنپرداز این حکایت و صاحب تصنیف این روایت، حسام بن(42) محمد رشید صراف خوارزمی، در ستایش من سفته است و در مناقب من گفته: نردم که چو برق از منازل بجهم داد دل صدهزار مسکین بدهم شاهم که به یک نقش موافق در حال از ششدر غم به یک دویدن برهم پس شطرنج چنگ جنگ دراز کرد و نرد نبرد آغاز نهاد که، از تقدیر باری و تدبیر یزدانی، از گوشه بیابان، گردی بیپایان برخاست."