چکیده:
احمد محمود، با داشتن بیش از چهل سال فعالیت ادبی و خلق پانزده اثر اعم از مجموعه داستانهای کوتاه و رمانهای حجیم، از نویسندگان پرتلاش و مطرح ادبیات معاصر ایران محسوب می شود.
سه مجموعه داستان با نامهای مول (1338)، دریا هنوز آرام است (1339) و بیهودگی (1341) اولین آثار چاپ شده از این نویسنده واقع گرا و آرمان خواه است و مجموعه زائری زیر باران (1347) – پس از وقفه ای چند ساله – آغازگر دوران جدید خلاقیت اوست.
بررسی و تحلیل آثار احمد محمود در این مقاله بر مبنای مجموعه زائری زیر باران آغاز می گردد و به تدریج با بررسی دیگر آثار او شکل می گیرد.
مجموعه داستان زائری زیر باران
دوازده داستان کوتاه این مجموعه، در عین سادگی بیان و محتوا، ترسیم کننده خطوط اصلی سبک و مضامین مورد علاقه و دغدغه های غالب نویسنده است که در آثار بعدی او بر جسته تر نمودار می شوند. برخی از این مایه ها در اولین داستان مجموعه، «مصیبت کبکها»، آشکار تر است.
مصیبت کبکها
زن و شوهر مطرح در این داستان، که چندی پیش چند کبک را به خانه آورده و به منظور حفاظت از آنها گربه خانگی و بچه هایش را تارانده اند، اکنون دچار شک و دودلی گشته اند. شغل مرد، که تلویحا کارگر صنعت نفت معرفی شده، به دنبال تغییری در یکی از سطوح مدیریتی و تصمیمات جدید در معرض خطر قرار گرفته است. بیکاری و گرسنگی او و هم قطارنش را تهدید می کند. مرد و خانواده اش، درمانده از درک چون و چرایی این تغییر و تاثیرات آن در زندگی خود و در اوج هراس و تشویش، تنها کبکها را بدیمن و مسئول «مصیبت» می دانند. در نتیجه، در اقدامی شتاب زده، کبکها سرکنده می شوند و گربه و بچه هایش بار دیگر از حمایت و مراقبت خانواده برخوردار می شوند.
این داستان ساده دارای الگویی است که در چند داستان دیگر مجموعه تکرار می شود. مردمان فقیر و گرسنه و درمانده، در مقام شخصیتهای داستان، در معرض نابسامانیهای اجتماعی و تغییرات تحمیلی و مخرب در زندگی ساده خویش قرار می گیرند. پی آمد این عوارض رویکرد هر قهرمان به نوعی راه فرار و رهایی است که غالبا به یکی دیگر از ناهنجاریها و مفاسد اجتماعی منجر می شود. راه نجات برای شخصیتهای داستان «مصیبت کبکها» روی آوردن به خرافات و اوهام است ...
خلاصه ماشینی:
"در این میان، خواننده آشنا به مضامین آثار محمود تنها با شم خود و به حدس و گمان میتواند دو قهرمان را مبارزان سیاسی تصور کند که یکی تجربه شکنجه شدن را دارد و دیگری فاقد جسارت و شهامت رویارویی با عواقب مبارزه سیاسی است.
انگیزه اولیه بابک برای کشتن پیرمردی که با ازدواج دخترش با راوی مخالفت کرده بود و انگیزه راوی برای اعتراف به قتل مرتکبنشده چه بود؟ آیا پیمان دوستی عمیق و نوعی حس فداکاری محرک آن دو بوده یا دیدی بیتفاوت به زندگی؟ آیا جمله «هیچ فکرشو نکنین زندان که آدم نمیخوره» که در اوایل و در پایان داستان بر زبان راننده زندان جاری میشود تا چه میزان مصداقی عینی مییابد؟ آیا تأثیرات متناقض زندان را که سبب بازگشت راوی به زندگی میگردد و بابک را عاقبت به بیآرزویی و پذیرش مرگ میکشاند و یا تأثیر مرگ بابک را که بار دیگر زندگی را از راوی دور میکند میتوان نادیده گرفت؟ انتر تریاکی داستانی نامتعارف در قالب طنزی تلخ و شیرین و با تجسمبخشی فوقالعاده و شخصیتپردازی دقیق ویژگیهای این اثر است.
بوی بساط تریاک «خواج توفیق» که روز و شب حیاط را پر میکند و بازگشت الاغهای «رحیم» خرکچی از کورهپزخانه و نماز خواندنهای «عموبندر» پیر و بحث و جدلهای «محمد» مکانیک که با زبانی گزنده و تمسخرآمیز با عقاید خرافی همسایههای خود مخالفت میورزد و از لزوم پایان دادن به اسارتها سخن میگوید از جمله این مکررات است و سرانجام، کتک خوردنهای پرسروصدای بلور خانم از دست شوهرش «امانآقا»ی قهوهچی ــ در مواقعی که او دمی به خمره زده باشد ــ جنجالیترین صحنه تکراری است که همه همسایهها اعم از زن و مرد و بچه را به درون خود میکشاند."