چکیده:
مقاله حاضر با عنوان«دولت اسلامی و تولیدات فکر دینی»به ارزیابی رابطه
قدرت و دانش، به ویژه دانشهای دینی چون فلسفه و فقه سیاسی در جهان اسلام
میپردازد.درباره رابطه قدرت/دانش و طبعا دولت اسلامی و تولیدات فکر دینی در جامعه
اسلامی سه دیدگاه متفاوت بین اندیشمندان مسلمان مطرح شده است:1.نظریه اصالت و تقدم
دانش بر قدرت، 2.نظریه همبستگی متقابل قدرت/3.نظریه اصالت عمل و تقدم قدرت بر دانش.نوشته حاضر نظریه اخیر را به عنوان فرضیه پژوهشی خود برگزیده و بر اساس همین
فرضیه به تحلیل ساز و کارهای قدرت در تولید دانشهای اسلامی میپردازد و تولیدات
فکر دینی را(در قلمروهای سهگانه اهل سنت، خلافت فاطمی قاهره و شیعه دوازده امامی
در ایران)ارزیابی میکند.هدف از این ارزیابی انتقادی برجسته نمودن رابطه دانشهای
سنتی ما با ساخت قدیم دولت در جهان اسلام است و از این حیث که جامعه اسلامی در حال
گذار به ساخت جدید قدرت است، لاجرم باید به ضرورت انقلاب در اندیشه دینی و پیامدهای
احتمالی این دگرگونی گفتمانی توجه نمود.
خلاصه ماشینی:
"و بدینلحاظ که همه این دانشها بر پایه ساختار و نظام دانایی واحدی استوار هستند که شکلدهنده شرایط عقلانیت یک فرهنگ و دوران، همچون فرهنگ و تمدن اسلامی هستند، بنابراین، تحلیل شرایط امکان و هستی دانشی چون دانش سیاسی در جهان اسلام، کلید فهم تمامی ساختارهای علوم اسلای و به طور کلی عمومیترین جریانهای تولید فکر دینی را در تمدن اسلامی به دست میدهد.
به هر حال، مجموعه علوم اسلامی، نه فقط نتایج تفسیرها، بلکه عین تفسیرهایی هستند که از ارائه پرسشهای یک دوران به نص اسلامی و گفتگوی خلاق با نصوص حاصل شدهاند:چندگانگی تفسیر، البته نشانهای از نیرومندی است، زیرا نظمهای متوالی تولید میکنند و بیآنکه جهان را از خصلت متغیر، برآشوبنده و معمایی آن محروم کنند و به لختی و سکون مرگآور(که ناشی از سلطه دائمی تفسیر واحد است) سوق دهند، همواره نظمهای نوگرایانه و مبتنی بر الزامات زندگی جدید میآفرینند.
بدینسان، هرچند جستجوی این نکته مهم است که چرا شافعی به نشانههایی چون آیه اطاعت و حدیث«الائمه من قریش»استناد کرده است، اما مهمتر و اساسیتر از آن، طرح این پرسش استکه چرا شافعی و به تبع او تمام اندیشه سیاسی سنتی اهل سنت، چنان «خط داستانی»را که خود توضیح میدهد برگزیده است و نه گونهای دیگر از داستان سرایی تئوریک را؟بنابراین، اگر پذیرفته شود که نشانههای مورد استناد شافعی از نصوص دینی به گونهای هستند که بالذات استعداد آن را دارند در قالب«انواع داستانسرایی»دیگری غیر از«خط داستانی»انتخاب شده در نظریه سیاسی اهل سنت نیز تنظیم و تبیین شوند، در این صورت، گزینش خط داستانی ویژه از جانب شافعی باید علت و انگیزهای خارج از نشانههای-آیات و سنن-مورد استناد او در نصوص اسلامی داشته باشد."