چکیده:
پرداختن به این موضوع که آیاارتباط میان علوم مختلف در دو حوزه کلی علوم دقیق و
علوم انسانی به استفاده از روشهای هر یک در دیگری منجر خواهد گردید و آیا از
یافتههای هر حوزه در حوزه دیگر میتوان بهره جست، سالهاست که به عنوان مسألهای
قابل بحث در محافل علمی، مورد توجه و دقت نویسندگان قرار دارد.از این رهگذر، برخی
برآنند که دوحوزه از یکدیگر جدایند و امکان نزدیک سازی و انطباق روشها و یافتههای
آنها بر یکدیگر وجود ندارد.در حالی که گروهی دیگر چنین میپندارند که به تناسب
شرایط مکانی و زمانی و فراخور موضوع، میتوان از روشها و یافتههای مربوط یک رشته
در رشته دیگر بهره جست.فرد دبلیو ریگز 1 از نویسندگانی است که با به کار گیری برخی
مثالها و مفاهیم فیزیکی تلاش نموده تا جنبههایی از مسائل مربوط به حوزه
سیاستگذاری و اداره
عمومی در جوامع مختلف را به بررسی بنشیند.نوشتان حاضر با بهرهگیری
از یافتههای این نویسنده میکوشد تا برخی از مشکلات تحلیل سیاست گذاری در ایران را
مورد توجه قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"اگر چه باور اینکه میان«ابرها و ساعتها»، تفاوت فراوانی وجود دارد و وارد کردن یافتههای این دو حوزه در یکدیگر و قیاس و تطبیق آنها، اگر کاری ناشدنی هم نباشد، نتایج غیر قابل اعتماد به دست میدهد، باوری دور از ذهن نیست اما باوری دیگر بر آن است که روشهای علوم تدقیق به رغم ظاهر تخصصی و اختصاصی خود که سخت و انعطاف ناپذیرند، راه را بر به کار گرفته شدن در حوزههای علوم غیر دقیق میبندند اما انعطاف پذیری علوم اجتماعی و انسانی، این امکان را پدید میآورد تا از روشها و هم یافتههای علوم دسته نخست در حد امکان بهره جوید.
فعالیتهای آموزشی ریگز اگر چه دارای اهمیت قابل توجهی است اما آنچه این نویسنده را در میان علاقه مندان به دانشهای مربوط به اداره جوامع و سیاست گذاری، محبوبیت میبخشد، نظریهای است که او با بر گرفتن از دانش فیزیک و ادغام آن با حوزه علوم انسانی تحت عنوان«جوامع منشوری» 1 بیان نموده است."