خلاصه ماشینی:
"(2)وی سپس از خود میپرسد که علت منازعات علما علی رغم اندیشه واحد سیاسی چه بود؟ و در پاسخ علت آن را به رفتار سیاسی علما تقلیل می دهد[غافل از آنکه هر اختلاف رفتار سیاسی ناشی از اختلاف افکار و اندیشهها میباشد]و میگوید:اما نکته مهم دیگری که در مورد مباحث زمان مشروطیت مییابد مشخص شود این است که اگر علمای موافق و مخالف مشروطه، هر دو دارای اندیشه سیاسی واحدی بودند، پس منازعات آنها با یکدیگر بر سر چه بود؟علت منازعات علما با یکدیگر را نه در اندیشه سیاسی، بلکه در رفتار سیاسی آنان باید جستجو کرد.
در حیطه رفتار و عملکرد، در باور گروهی از آنان مشروطه(آنگونه که در قانون و متمم قانون اساسی معرفی شده)علی رغم کاستی جدی آن، بر استبداد ارجح میباشد.
] گروهی دیگر علی رغم اذعان به کاستیهای جدی استبداد(آنگونه که رفتار محمد علی شاه در طی سالهای 25-1324 قمری مشخص کننده آن است)آن را بر مشروطه و مشروطهخواهان ارجح میدانستند."