چکیده:
کوشش ما در این نوشته به ارائه تصویری واقعی از«دولت در عمل» معطوف شده است.سه
سال حضور در بخش پژوهش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان همکار فرصتی را فراهم
ساخته است تا سازوکار سازمان میزبان از نزدیک مورد مشاهده واقع شود و به یاری
نگرشها و مدلهای سیاستگذاری عمومی مورد تحلیل قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"در ابتدای دوره زمانی مورد بحث ما، سازمان عنوان «موسسه پژوهشی فرهنگ، هنر و ارتباطات»را داشته است و این موسسه خود حاصل ادغام دو مرکز«آمار و برنامهریزی»و«پژوهشهای بنیادی»بوده است.
نویسنده در بررسیهای خود در خصوص روابط سازمان با کمیسیون ملی یونسکو در ایران به این نتیجه رسیده است که علیرغم ارتباط چند ساله سازمان با کمیسیون مذکور و به دلیل نبود سوابق مدون و منظم، هر دوره جدید مدیریتی(البته در صورت قرار داشتن یونسکو در دستور کار سازمان)به منزله آغاز دوباره فعالیتهای انجام شده و پرسشهای مطرح شده است که به اذعان یکی از مسئولان کمیسیون ملی یونسکو تکراری طاقتفرسا را سبب میشود.
تحلیل هزینه-فایده، هزینه-کارایی، بررسی دموکراتیک برنامهها و اهداف سازمان و سنجش شیوههای اجرا طبق آن(از سوی پارلمان)، یا نگرش کثرتگرایانه نسبت به سازمان و عملکرد آن(با ورود نهادهای وابسته به جامعه مدنی)که هر یک رویکردی خاص از ارزیابی هستند و برای تفحص در فعالیتهای«دولت در عمل»به کار میروند، در محیط سازمان مشاهده نشده است.
تحلیل ما هنگام انتخاب عنوان برای این نوشته، واژه منطق را در حدود گیومه قرار دادیم تا از آغاز بر خواننده روشن شود که نویسنده در خصوص حاکم بودن منطقی خاص بر سازمان، البته اگر روزمرهگی و روش سعی و خطا را منطق ننامیم، ملاحظاتی دارد که به تدوین آن خواهد پرداخت.
تمایز آشکار میان آنارشی سازماندهی شده یا بریکلاژ نهادی شده در سازمانهای مدرن و سازمان موردنظر ما در این نکته است که در محیط سازمان مدرن منافع مادی بر منافع سازمانی نمیتوان مقدم باشد ولی در محیط سازمان مورد بحث ما، چنین فرضی هرگز دور از واقعیت نیست."