خلاصه ماشینی:
"بدین معنا که گاهی در علمشناسی علوم دینی از سلسله احوال و عوارضی سخن به میان میآید که در تمامی علوم اسلامی حضور دارند و مطرحاند (مانند هویت علوم دینی، احیای علوم دینی، روششناسی تحقیق در علوم دینی و طبقهبندی علوم دینی)، در عین حال علمشناسی علوم دینی، مسائل علمشناختی مختص و ویژه را نیز در بر میگیرد،یعنی سلسله مسائلی که در هر علمی به طور ویژه و خاص مطرح میشوند و مبانی یا گزارههای زیرساختی آن علم را تشکیل میدهند.
باید توجه داشت که احیای علوم دینی نیز مانند احیای معرفت دینی، دارای بعد پیرایشی و آرایش است که بعد پیرایشی، همان شناسایی آفتهای یاد شده است، ولی احیای آرایشی که بازشناسی و نوسازی علم دینی را شامل میشود، خود دارای روش و اصول خاصی است که در مجال دیگری از آن سخن گفتهایم.
(12) به نظر میرسد که مبنای مرحوم فارابی در طبقهبندی، رعایت اصل حرکت از علوم ابزاری به اصلی و علوم زیرساختی به روساختی بوده است (علم لغت و منطق هر دو ابزار هستند)، ولی ارسطو بر اساس شمول یا عدم شمول و اعم یا اخص بودن موضوع آنها را طبقهبندی میکند که لزوما زیربنا و روبنا بودن علوم نیز در نظام معرفتی لحاظ میشود.
همچنین اگر بخواهیم با لحاظ جنبههای تعلیمی و تربیتی به طبقهبندی بپردازیم، علوم ادبی و منطق و معرفت اجمالی به قرآن و فرهنگ اهلبیت(ع) مقدم خواهند بود، چنان که در هر دانشی از دانشهای دینی، معرفت فلسفه آن علم بر آن مقدم است، زیرا شناخت دانش روبنایی بدون معرفت به دانش زیرساختی ممکن نیست."