چکیده:
در این مقاله ساختهای فعلی مجهول با شدن در زبان فارسی مورد بررسی قرار
میگیرد.فعل شدن در زبان فارسی به عنوان فعل معین یا کمکی مجهول شناخته شده است.در
این مقاله با ارائه تحلیلی نو از این ساختها فعل شدن یک فعل اصلی سبک شناخته میشود
و از دیدگاه نحوی شدن را یک فعل غیرمفعولی میداند.فعلهای غیرمفعولی در ساختار نحوی
زیربنایی، موضوع خارجی-و یا فاعل-ندارند و تنها یک متمم مفعولی و یا مفعول
میپذیرند.این مقاله نشانگر آن است که متمم مفعولی در سطح ساخت نحوی زیربنایی به
صورت یک گروه اسمی، گروه صفتی، گروه حرف اضافهای، و یا گروه اسم مفعولی(مشتق از
فعل اصلی متعدی معلوم)ظاهر میشود و بر این اساس ساختهای فعلی با شدن مجهول محسوب
نمیشوند؛بلکه معلوم هستند.همچنین نشان داده میشود که هسته گروه اسمی، گروه صفتی،
گروه حرف اضافه و یا گروه اسم مفعولی-که به عنوان متمم مفعولی شدن در نحو به کار
میروند براساس یک قاعده نحوی جهانی(یعنی انضمام)-با هسته فعل شدن فعل مرکب
میسازد.و در واقع ساختهای فعلی معروف به مجهول در زبان فارسی نوعی فعل مرکباند.
خلاصه ماشینی:
"حال اگر نظر ایشان را، مبنی بر اینکه پیشوند فعلی منفیساز-na در زبان فارسی تنها به فعلهای اصلی میپیوندند(فقز در مورد زمانهای ماضی)، (نگاه کنید به پانوشت(2)، وحیدیان کامکار(1371))، بپذیریم، آنگاه نفی جمله مجهول(2)به صورت(5)که در آن-na به فعل کمکی مجهول شد افزوده شده، و نه به صورت(6)، نشان میدهد که در این جملات نیز شد همانند جملههای(4-3)یک فعل اصلی اسنادی است و نه فعل کمکی مجهول: (5)نامه نوشته نشد.
) با این همه برخی از زبانشناسان و دستورنویسان زبان فارسی ساختهای مجهول فارسی را که از اسم مفعول یک فعل گذرای ساده و فعل(معین)شدن تشکیل شدهاند(مانند 5 و 2)را از نوع جملههای اسمیه میدانند، یعنی حتی ترکیب صفتهای مفعولی را، که از دیدگاه آقای دکتر وحیدیان کامکار نقش صفتی ندارند، با فعل شدن جمله اسمیه محسوب میکنند، هر چند که این گونه ساختها را مجهول مینامند.
آقای دکتر دبیر مقدم(1985-1982)معتقدند که در جملات سببی که از ترکیب صفت و فعل کمکی سببی ساز کردن حاصل میشود با سه نوع جمله دارای فعل کمکی شدن سر و کار داریم؛(1)کاربرد فعل ساده وجود دارد)؛(2)کاربرد شده در جمله(11-ب)که حاصل عملکرد گشتار اختیاری حذف اسم مفعول کرده است و مفهوم مجهول دارد؛(3)کاربرد شده در جملاتی نظیر(11-د)که مفهوم ناگذرا دارند.
به نظر میرسد که صرف کاربرد فعلهای خواستن و شدن در ساختهای آینده و ساختهای معروف به مجهول همراه با یک فعل اصلی دیگر ملاک ارزیابی آنها به عنوان فعلهای کمکی شده است، و توجه کمتر و یا ناچیزی به توزیع و نقش این افعال در ساختار گروه فعلی شده است."