چکیده:
تدریس، در معنای مجموعه اقدامات معلم به منظور ایجاد یاد گیری در یاد گیرندگان،
کانون هر برنامه درسی است و شناخت ماهیت این اقدامات میتواند به تدوین برنامه درسی
دورههای تربیت معلم، کمک مؤثری نماید.معلمان، نیازمند آشنایی با مجموعهای از
مهارتها هستند که صرف نظر از موقعیت تدریس، موضوع درسی و پایه تحصیلی شاگردان، تحقق
مؤثر اهداف مورد نظر را ممکن سازند؛این مهارتها که از پژوهشهای انجام شده در تعلیم
و تربیت و حوزههای وابسته به دست آمدهاند به فعالیت تدریس، صیغهای علمی
دادهاند.در مقابل این نظر، برخی جنبه موقعیتی تدریس را مهمتر دانسته و بر این
باورند که موفقیت اقدامات معلمان بیش از آنکه در گرو تواناییهای کسب شده ایشان
باشد، در گرو بصیرت و شناخت ایشان از شرایط منحصر به فرد هر کلاس درس است؛این
دیدگاه، تدریس را نوعی هنر میداند که از قبل قابل تعیین نیست.تعمق د رمتون تخصصی
پیروان تدریس، نشان دهنده وجوه مشترکی بین این دو دیدگاه به ظاهر متعارض است و ثمر
بخشی تدریس تا اندازه زیادی به تلقیق بهینه جنبههای علمی و هنری بستگی دارد.
خلاصه ماشینی:
"نقد و بررسی دو دیدگاه تعمق در نظرات ارائه شده توسط معتقدین و منتقدین دو دیدگاه علمی وهنری، این نکته را روشن میسازد که تدریس هم واجد یک مجموعه مهارتهای مشخص و از پیش قابل تعیین است که معلم را در انجام هر چه بهتر وظایفش به کار میآید و هم واجد جنبههای منحصر به فرد وبه اصطلاح هنری است که متناسب با شرایط و موقعیت شاگرد، کلاس، موضوع و...
«پیچیدگیها، ظرایف و دقایق پرداختن به امر تعلیم و تربیت و رموز برخورداری از توفیق در انجام وظایف مربوطه سبب میشود، هر یک از دو نظریه را به تنهایی نارس، ناکافی و ناقص ارزیابی کرده، درصد اتخاذ یک چارچوب نظری به گونهای باشیم که با ویژگیهای حقیقی این فرایند، سازگاری و همخوانی بیشتری داشته باشد و این چهارچوب البته همان چارچوبی است که علم و هنر را در عرصه یاددهی-یادگیری ضروری و مغتنم شمرده، معلم ایدهآل را فردی میداند که هم با درایت در به کارگیری دستاوردهای پژوهشی میکوشد و از آنها به عنوان یک منبع معتبر معرفتی سود میجوید و هم با اتکای به دورنفکنی، دریافتهای شهودی، بصیرت آنی و خلاقیت به خلق و تولید دانش حرفهای و در نتیجه، تدبیر ویژه برای اموری میپردازد که یا تصور میکند از راهبردها و (1)."