چکیده:
در برخی از کتب فلسفی، قضیه ظاهرا واحدی را یک بار به حمل اولیذاتی و
بار دیگر به حمل شایع صناعی صادق دانستهاند؛ برای مثال«جزئی جزئی است» را
یک بار به حمل اولی و بار دیگر، به حمل شایع، صادق دانستهاند؛ یا معدوم
مطلق را در جایی به حمل اولی صادقدانستهاند و در جایی به حمل اولی کاذب
به شمار آوردهاند. این تهافت ظاهری باعث شدهاست تا در تبیین حملهای
اولی ذاتی و شایع صناعیسر در گمی پیش آید. برخی اختلاف مورد بحث را ناشی
از تفاوت درعقد الوضع و عقد الحمل قضایا دانستهاند. در این مقاله ضمن
بررسیایراد این راه حل، راه حل جدید دیگری برای برطرف کردن تناقضظاهری،
که مبتنی بر مصداقهای خارجی و ذهنی و تمایز بین مفهوم ووجود ذهنی مفهوم
است ارائه خواهد شد که تهافت ظاهری را حلخواهد کرد.
خلاصه ماشینی:
"همان طور که در بررسی فوق به دست آمد، تفاوت صدق حملهای اولی ذاتی و شایع صناعی، درقضیة: «از معدوم مطلق نمیتوان خبرداد»، نمیتواند ناشی از به کاربردن این دو حمل در ناحیههایعقدالوضع و عقد الحمل باشد، بنابر این، آن چه در برخی از کتب، در باب تفاوت صدق حملهای مذکور،در مورد قضیه معدوم مطلق، بیان شده است، خالی از اشکال نیست: لازم به ذکر است که قید «به حمل اولی» و «به حمل شایع» در کلماتاستاد در بعضی از موارد به نفس قضیه و در بعضی دیگر به موضوعقضیه مربوط میشود.
در مقابل، اگر به تبع قضیة: «جزئی به حمل اولی ذاتی جزئی است»، به بررسی معنای قضیة: «جزئی بهحمل شایع، کلی است (جزئی نیست)» پرداخته شود، معنای زیر را میتوان از این قضیه استنباط کرد: «جزئی» (چیزی که فرض صدق آن بر امور کثیر محال است) یکی از «مصادیق مفهومکلی» است، ولی این مصداق، مصداقی ذهنی است که وجودی ذهنی به صورت علم و کیفنفسانی دارد.
2. اگر گفته شود که: «جزئی به حمل شایع، جزئی است»، این معانی میتواند مورد نظر باشد: الف) «مصداق خارجی مفهوم جزئی» (مانند این گل که مصداقی برای مفهوم جزئی است)،«یک امر کلی» (که بتواند بر امور کثیر صدق کند) نیست، بلکه خود، یک امر جزئی است؛یعنی موضوع که «مفهوم جزئی» است و محمول که «قابل صدق بر کثیرین نبودن» است،مصداقا در یک چیز (مانند این گل)، اتحاد دارند، ولی از لحاظ مفهومی با یکدیگر مغایرتدارند، چرا که مراد از «جزئی» در موضوع، «مفهوم جزئی در ذهن» است (که امری کلی ودربارة تمام جزئیهاست) و مراد از «جزئی» در محمول، «جزئی بودن شیء خاص (ماننداین گل)» و یا به عبارت دیگر، «غیر قابل صدق بر امور کثیر بودن» است، بنابراین، تغایرموضوع و محمول، مفهومی است."