چکیده:
عقلانیت در علم اقتصاد،به عنوان یک پیشفرض برای رفتار عاملان اقتصادی در نظر گرفته میشود که در اصل از مبانی انسانشناسی پس از رنسانس و در عصر روشنگری به دست آمده است.عقلانیت به تعابیر مختلف و به شکلهای گوناگونی تعریف شده است.باوجوداین در یک چارچوب فرضی،عقلانیت به صورت ابزاری برای توجیه تصمیمگیری در رقابت برخی از قرائتهای نظام اقتصاد سرمایهداری مشکل نحوه تصمیمگیری عاملان اقتصادی را حل کرده است.برخی اقتصاددانان غربی و اغلب اندیشمندان اقتصاد اسلامی در بررسیهای خود،از عقلانیت با مفهوم سنتی انتقاداتی میکنند که اغلب چارچوبهای آنها برای عقلانیت نیز قابل تأمل و نقد است.بر این اساس درباره این پیشفرض اساسی در تصمیمگیری عاملان اقتصادی در سطح خرد از دیدگاه اقتصادی اسلامی،بحث بیشتری میشود.برای اینکه بتوانیم در این مسیر گامی برداریم،باید درصدد ارایه مفهومی مناسب از عقلانیت باشیم.به این منظور ابتدا مبنا و مفهوم عقلانیت در پارادایم نئوکلاسیک را بیان میکنیم و سپس دیدگاههای اقتصاددانان مسلمان در این زمینه را مرور میکنیم.در نهایت تلاش میکنیم مفهوم مناسب و درخور عقلانیت را مطابق دیدگاه اسلامی ارایه کنیم.
خلاصه ماشینی:
"این به علت استواری بنیان اندیشه عقلانیت و نفع شخصی بر فلسفه پیجویی لذت بنتام است؛اما این نفع شخصی،مفهومی در مقابل یا مفهوم اصلاح شدهای به عنوان جایگزین حرص و آز است که توسط کلیسا نکوهش شده بود و پروتستانیسم و تجدیدنظر طلبان آن را مطرح کردند و به آن جنبه اخلاقی نیز بخشیدند.
در قرن بیستم،پس از ارایه دیدگاههای جدیدتر2،این مفهوم کلی حاکم شد که عقلانیت به معنای بهکارگیری ابزارهای مناسب متکی بر چاچوب عقلانی یاد شده برای رسیدن به اهداف موردنظر است و دامنه بحث آن نیز به عقاید،اعمال،دیدگاهها،ارزیابیها و نظیر اینها گسترش یافت.
برخی نیز این مفهوم را غیر واقعی2میدانند3 و بیان میکنند که انسان بدون احساس،عاطفه،توجه به دیگران و هر نوع ویژگی مثبت اخلاقی و اجتماعی در واقعیت یا وجود ندارد یا بسیار نادر است و به تعبیری در عمل چارچوب این عقلانیت نزد انسانها رعایت نمیشود.
چنانکه اشاره شد مفهوم یاد شده از عقلانیت بر محور پیجویی نفع شخصی و مادی استوار است و برخی از نویسندگان مسلمان به استناد اینکه عقلانیت میتواند مفاهیم مختلفی داشته باشد,عقلانیت خاصی را به عنوان عقلانیت اسلامی مطرح میکنند3و آن را به عنوان جایگزین تعریفهای دیگر میدانند.
بر این اساس و با توجه به بررسیهای انجام شده،به نظر ما چارچوب مفهومی و مصادیق اجرایی که میتواند درباره عقلانیت با اسلام و نیز فطریات انسان منطبق باشد به صورت ذیل قابل ارایه است.
التزام به عقلانیت تعدیل یافته(و سوق دادن آن به سوی عقلانیت غیرابزاری)و تأکید بر نفع شخصی گسترش یافته(که در این مفهوم، نفع اعم از عناصر مادی,دنیایی و کوتاهمدت تلقی میشود)باعث شده است ادعا شود که عقلانیت موردنظر در اقتصاد اسلامی،شکنندگی عقلانیت در مفاهیم ارتدکس را ندارد."