خلاصه ماشینی:
در آغاز قرن بیستم، روانشناسی وونت نظریه حاکم برروانشناسی بود ولی در برابر این حاکمیت، طغیانهای علمی از چهار جهت برخاست؛1-حمله رفتارگرایان 9 ، که برخلاف وونت به فعالیتهای آگاهانه و هشیارانه اعتقاد نداشتند و معتقد بودند که هشیاری در روانشناسی مفهومی ندارد و آنچه باید مطالعه گردد رفتار است.
از آنجا که مطالعات داروین بطور کلی نمایانگر یک تکامل تدریجی در میان حیوانات بود و شخص میتوانست بدون نیاز به هشیاری، به مطالعه توانائیها و قابلیتهای آنها بپردازد، واتسون مدعی شد که مسلمادر روانشناسی برای درک رفتار به مفهوم هشیاری 7 ، نیازی وجود ندارد.
مصاحبه نیز امروزه یکی از رایجترین افزارهای روانشناسی است، مخصوصادر بررسیهای مربوط به مدیریت، بررسی عقاید، و مطالعه رفتار اجتماعی، آزمونهای روانی برای جمعآوری اطلاعات درباره توانائیها، نگرشها، علاقهها، خصوصیات شخصیتی و پیشرفت تحصیلی فرد و گروه در مراکز کار، مدارس، کلینیکها یا بیمارستانها، بسیار بکار میروند.
9شاخههای روانشناسیبهترین راه تعیین موضوع روانشناسی، بررسی مختصر شاخههای گوناگون و رشتههای تخصصی این حوزه از معرفت بشری است:1-روانشناسی تجربی 1روانشناسی تجربی به پژوهشهای آزمایشگاهی در تمامی زمینههای اساسی رفتار پرداخته و هدف عمومی آن کشف اصول زیربنائی رفتار از قبیل یادگیری و نگاهداری انگیزش، عواطف، تفکر، خصوصیات شخصیتی، روندهای حسی و ادراکی، و عوامل عصبی و ژنتیک است.
2-روانشناسی فیزیولوژیک 2این شاخه از روانشناسی به مطالعه سیستماتیک دستگاه عصبی، غدهها و اعضای حواس در ارتباطشان بافعالیتهائی مانند تفکر، احساس، عاطفه، مهارتهای حرکتی، و رفتار جنسی از یک سو و بررسی نقش ساختارهای مختلف مغر درباره دقت، خواب، انگیزش، خوشی و درد، و عمل نگاهداری حافظه از دیگر سو، میپردازد.