چکیده:
توسعه روزافزون اقتصادی و صنعتی ژاپن با پیشرفت علوم انسانی‘ خاصه علوم تربیتی همراه بوده است. چنانکه آمار نشان می دهد درصد قابل توجهی از دانشجویان ژاپنی در رشته های علوم انسانی به تحصیل اشتغال دارند. به تناسب این موقعیت در سالهای اخیر در زمینه مطالعات روانشناسی تربیتی ژاپن شاهد تحقیقات گسترده ای بوده است. مقاله حاضر گزارشی است از این تلاشها و تحقیقات.
خلاصه ماشینی:
"در ژاپن در دهه گذشته علاقه وافری به مطالعه جریانات شناختی در رابطه با یادگیری و آموزش حروف چینی پیدا شده است که از جمله آنها مطالعاتی است که در زمینه پردازش اطلاعاتی حروف کانجی، جنبههای کاربردی و آماری آن انجام گرفته است.
این تحقیق شامل تجزیه و تحلیل مواد درسی، رفتار معلم و شاگرد در کلاس و نظریات و اعتقادات شاگردان و اولیاء آنها میشد، براساس این تحقیق توانائی خواندن دانشآموزان ژاپنی بهتر از دانشآموزان امریکائی نبود ولی کودکان ژاپنی و تایوانی به نسبت کودکان آمریکائی از توانائی بیشتری در زمینه ریاضیات برخوردار بودند محققین عوامل فرهنگی و آموزشی مؤثر بر این تفاوتها را مورد مطالعه قرار دادهاند.
تنها مطالعهای که در مورد روابط معلم و خانواده انجام گرفته است مطالعه سال 1987 کوراشی 1 میباشد که برخورد خانوادههای ژاپنی و آمریکائی را در قبال مشکلآفرینی دانشآموزان در مدرسه باهم مقایسه کرده است به این نتیجه رسیده است که در حالیکه مادران ژاپنی در قبال مشکلآفرینی کودکان خود در مدرسه شرمسار میگردند مادران آمریکائی در چنین شرایطی نسبت به معلم مدرسه معترض میباشند.
او به کارگیری روشهای اندازهگیری طراحی شده برای یک فرهنگ در فرهنگهای دیگر را زیر سئوال میبرد و معتقد است که روانشناسان ژاپنی باید بمنظور مطالعه رشد، مفاهیم، تئوریها و روشهای تحقیقی خاص خود را طراحی کنند و بهمین منظور باید به سئوالات زیر پاسخ داده شود که:ژاپنیها تفاوتهای موجود در طبع نوزادان را چگونه طبقهبندی میکنند، کدام خصوصیات از نظر ژاپنیها مطلوب و مهم است، چگونه میتوان تفاوتهای خلقی موجود بین کودکان را هماهنگ کرد."