خلاصه ماشینی:
برای مثال، اگر قرار باشد در آموزش به کشورهای درحال توسعه اولویت داده شود(که به نظر سیاستی قابل دفاع میباشد)، آیا دستورالعملها و برنامهریزیهای درسی مدل که تهیه شدهاند واقعا با نیازهای آنها متناسب هستند؟یا در عوض منعکسکننده وضعیت ایده آلی هستند که به قامت کشورهای پیشرفته برازندهاند؟آیا کشورهای درحال توسعه به دستورالعملهائی ازاین نوع احتیاج دارند یا اینکه به چیزهایی اساسیتر و راه حلهائی سریعتر نیازمندند؟ تنوع خیلی زیادی در موضوعات ارائه شده در برنامههای یونسکو وجود داشته است و به نظر میرسد موضوعات، سال به سال بهگونهای فزاینده اخصتر شدهاند.
واما درباره آینده؟هم اکنون جایگاه آموزش و پرورش در برنامه اطلاعرسانی عمومی از چه اولویتی برخوردار است؟در نظر فردی که از خارج نگاه میکند آموزش و پرورش، امروزه کمتر از گذشته دارای اهمیت است و توجه بیشتری روی ارکان گوناگون پیاده نمودن خدمات اطلاعرسانی متمرکز میباشد، نظیر:استانداردکردنها، شبکه سازیها، و تکنولوژی در مفهوم وسیع، چنانچه اولویتها تغییر یافتهاند، آیا این تغییر با نیازها مطابقت و هماهنگی داشته؟آیا نیاز آموزش و پرورش اکنون کم اهمیتتر از گذشته شده است؟در کشورهای درحال توسعه چطور؟در بین متخصصان اطلاعرسانی چطور؟در بین استفاده کنندگان از اطلاعات چطور؟آیا قسمتی ازاین برنامههای آموزشی کوتاه مدت را سازمانها و نهادهای دیگر هم برگزار میکنند و آیا بدین طریق دخالت یونسکو را کاهش دادهاند؟آیا کسی به این سؤالات پاسخی دارد؟ قدردانی نویسنده مقاله از پل واشرمن از دانشگاه مریلند 18 به سبب اینکه تجربیات خود را به عنوان یک شرکتکننده در دورههای یونسکو در اختیار گذاشته و همچنین به دلیل تهیه گزارشی درباره ارزیابی چنین برنامهای سپاسگزار است.