چکیده:
در این مقاله که از نوع تحلیلی – تحقیقی است‘ نخست رویکردهای مختلف مربوط به نوشتن با دست و تحول نوشتن به اختصار مورد بحث قرار می گیرد. آنگاه مؤلفه های نوشتن با دست از قول صاحب نظران ارائه می شود. سپس تحقیقی عرضه می گردد که تأثیر تمرین های روان شناختی – تربیتی را در کاهش فشار بر روی کاغذ و افزایش سرعت نوشتن و تعدیل وضع بدنی در موقع نوشتن در کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر مبتلا به ضایعه مغزی را مورد بررسی قرار می دهد. چهار نوع تمرین روان شناختی – تربیتی که عبارتند از خود آموزی‘ خود وارسی‘ آرامش و رفع خستگی و تمرین های روانی – حرکتی دست تواما به مدت دو ماه و نیم روی افراد گروه نمونه اجرا شد. قبل از شروع تمرین ها‘ از یک متن استاندارد از افراد گروه کنترل که هر کدام 15 نفر بودند پیش آزمون به عمل آمد و بعد از دو ماه و نیم اجرای برنامه ریزی شده تمرین ها روی افراد گروه نمونه‘ مجددا از افراد هر دو گروه با همان متن قبلی‘ پس آزمون به عمل آمد. آنگاه برای دو متغیر فشار روی کاغذ و سرعت نوشتن که به صورت کمی اندازه گیری می شدند تفاضل نمرات افراد دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون محاسبه گردید و روی آنها آزمون آماری Tstudent اجرا شد. مقادیر به دست آمده نشان داد که در هر دو متغیر بین دو گروه تفاوت معنی دار وجود دارد. در مورد وضع بدنی‘ فقط قرار دادن همه دستها روی میز و تکیه دادن سینه به لبه میز از بین رفت و در سایر موارد تغییر عمده ای روی نداد.
خلاصه ماشینی:
"بر این مبنا، میتوان مسیر کلی رشد و تحول نوشتن را بین 6 تا 11 سالگی در کودکان عادی به این نحو خلاصه کرد که فشار زیاد، لرزش، انحناهای اضافی، کوچک و درشت نوشتن، فاصلههای زیاد کلمات و سطور و اصلاح کردن حروف و بازسازی آنها، درهم نوشتن کلمات و بدشکلی آنها، نادرست گرفتن قلم و هدایت غلط وسیله نوشتن، همه و همه کموبیش پشت سر گذارده میشود و حرکات دست و ارتباط آن با قلم و کاغذ انعطافپذیرتر و محکمتر میگردد و وضعی هماهنگ به خود میگیرد و بالاخره تسریع بجا و خودداری به موقع(برانگیختگیها و بازداشتگیهای لازم)در نوشتن جای خود را به تدریج باز میکند.
گروه سی نفری شاگردان 8 تا 11 ساله کلاسهای دوم و سوم مدرسه عقبماندگان ذهنی مارک لافلمن 1 مرکز کودکان عقبمانده ذهنی آموزشپذیر پیترهال 2 در شیر مونترال که طبق تشخیص روانپزشکان مدارس مذکور عقبماندگی آنان ناشی از ضایعه مغزی است و همه آنها در موقع نوشتن فشار زیاد روی کاغذ میآورند، خیلی کند مینوشتند و در موقع نوشتن وضعیت بدنی نامناسب و مشکلات حرکتی داشتند انتخاب شدند و بعد از پیشآزمون با رعایت ضوابط و سن و سال و کلاس به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند که یکی از آنها گروه آزمایش و دیگری گروه کنترل میباشد.
البته این خود دست آورد بزرگی بود و تا حدود زیادی ناشی از تمرینهایی است که برای متغیرهای مربوط به فرضیههای اول و دوم میبایستی به کار برده میشد، ولی در وضع مشت و انگشتان نتوانستیم تغییر پایدار ایجاد کنیم، و معلمان میگویند افراد مورد آزمایش در ساعات معمولی کلاس و در خارج از جلسات تمرین اکثرا به روش معمول خود باز میگشتند."