چکیده:
ژان پیاژه‘ بیش از آن در ایران شناخته شده است که نیازی به شرح زندگانی پربار او باشد. سالی که گذشت (1996-1375) صدمین سال ولادت این دانشمند بود و دانشگاه ژنو که مهمترین کانون فعالیتهای این دانشمند بزرگ بوده است ‘ برای بزرگداشت یاد او‘به همراه بسیاری از دانشگاهها و مراکز علمی جهان این واقعه را جشن گرفت و او و آثارش را تجلیل کرد. و این خود نشان میدهد که با مرگ این دانشمند در سال 1980‘خاطره و نفوذ علمی او از میان نرفته است. در واقع‘پس از مرگ وی دانشمندان دیگر و از جمله بسیاری از شاگردانش به مدح و ثنای او اکتفا نکرده‘تحقیقات او در زمینه های مورد علاقه اش (بویژه معرفت شناسی و روان شناسی تکوینی)را پی گرفته و میگیرند. نویسنده این سطور که در سالهای 1330 تا 1336 ?.ش افتخار شاگردی این عالم و معلم بزرگ را در مؤسسه علوم تربیتی دانشگاه ژنو داشته و خوشه چین خرمن دانش وسیع او بوده است ‘به پاس تعلیمات او یادش را گرامی میدارد و ازخدای بزرگ غفار برایش آمرزش میطلبد و این مقاله ناچیز را به نشانه سپاسگزاری به خوانندگان عزیز تقدیم میکند.
خلاصه ماشینی:
"اما نظر به علاقه ویژهای که به علوم طبیعی دارد و ظاهرا با الهام از متفکر بزرگ زمان خود یعنی آرنولد رمون 1 ، استاد کرسی فلسفه در دانشگاه لوزان که به فلسفه علم و مسائل معرفتی علاقه و در این زمینهها تبحر داشت، رفتهرفته به مطالعه معرفت علمی در زیستشناسی علاقهمند و توجه او به مسئله رابطه میان معرفت و حیات ارگانیک معطوف میشود.
وی در کتابروانشناسی و دانشآموزش و پرورشدر مورد مسئله اول(هدف آموزش و پرورش)چنین مینویسد:تعیین و تثبیت هدفهای تربیت نسل آینده مسلما به عهده جامعه است و این کار را جامعه همواره با قدرت کامل به دو طریق انجام میدهد:نخست به شیوه ارتجالی یا خودجوش و از طریق جبر زمان و آداب و رسوم و معتقدات و خانواده و ضروریات اقتصادی و نظایر آن، یعنی به وسیله صور متعدد عمل جمعی که از رهگذر آن با ریختن نسل جدید در قالب ساکن یا متحرک نسلهای گذشته، جامعهها خود را حفظ میکنند و دگرگون میشوند، دوم به شیوه اندیشیده و به وسیلهسازمانهای دولتی یا نهادهای خصوصی برحسب انواع آموزش و پرورشی که منظور نظر است{O20O}.
عبارتی که در بالا نقل شد حاکی از این است که وی تحول نظام آموزش و پرورش را معلول و نتیجه جبری تحول جامعه نمیداند، بلکه معتقد است که اندیشه و عمل جمعی نیز در این دگرگونی نقشی دارند و این نظر او در تعلیم و تربیت با آنچه در روانشناسی و معرفتشناسی به آن رسیده است یعنی نقش فعالیت درونی و بیرونی انسان در تکون و تحول معرفت از یکسو و یادگیری در کودک از سوی دیگر هماهنگی دارد."