چکیده:
در این مقاله سعی بر آن بوده است که مدیریت و شیوه اجرای آن با بهره گیری از مثالهای متنوع بررسی شود، و رفتار سازمانی با توجه به منزلتهای مختلف شغلی تجزیه و تحلیل گردد. رهنمودهایی نیز برای تصمیم گیری در موارد مختلف و نحوه برخورد با موقعیتهای گوناگون اجرایی برای علاقه مندان به این موضوع ارائه گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"رهنمود ساده این است که هر وقت مدیر بازخوردی شفاهی(از طریق یکی از افراد) یا غیر شفاهی(با مشاهده رفتاری از یکی از آنان)دریافت کند که حاکی از وجود مسئله در زمینهای برای آن فرد باشد زمان آمادگی برای اقدام فرا رسیده است.
هرچند مطالعات انجام شده درباره تعلق مسئله به آموزگاران و والدین بوده است 5 ، ولی به نظر میرسد که نتایج این مطالعات در محیط سازمانی که مدیر تلاش میکند رفتار دیگران را زیر نفوذ خود قرار دهد، نیز کاربرد دارد.
انجام این وظیفه سبک دستوری(گفتن)را طلف میکند به دیگر سخن مدیر باید برای هریک از کارکنان ضعیف هدفگذاری کرده، دستور العمل خاص تهیه کند و بر عملکردشان نظارت دقیق داشته باشد.
بنابراین همانطوری که پدر و مادر دلسوز دوران کودکی سبکگفتنرا بکار گرفته و همگام با رشد کودک به سوی سبکاستدلالی/ترغیبیپیش میروند و از آن پس رفتاریحمایتیپیش میگیرند تا موانع را از سر راه فرزندشان بردارند و راه را برای تلاش و کوشش به سوی تکامل هموار سازند، و سرانجام پس از کسب اطمینان از توان و تمایل بسیار خوب وی، بخشی از اختیارات خود را به او میسپارند تا یار و مددکار آنان باشد (سبکتعویضی)، مدیر موثر نیز در ارتباط با کارکنان همین مسیر را باید طی کند.
نکتهای را که همواره باید به یاد داشت این است که رفتار مدیر نباید به گونهای باشد که نتواند مسئله فرد یا گروه را درک کند یا مسئله آنها را به خود منتقل نماید.
برای مثال هنگامی که یکی از کارکنان از همکارش شکایتی دارد مدیر برخوردهای گوناگونی با وی میتواند داشته باشد، به دیگر سخن نقشهای متفاوتی میتواند ایفا کند ولی همه این نقشها مفید نخواهند بود."