چکیده:
فقه الحدیث شاخه ای از علوم حدیث دانسته می شود که متکفل فهم حدیث است. ـ در کنار تفسیر که متکفل شرح و تبیین قرآن قلمداد می گردد ـ اما باید به این مطلب توجه داشت که این علوم چه در موضوع و چه در روش تقریبا چیزی جز مجموعه واره هایی از همان علوم متعارف اسلامی ـ کلام ، فقه و اخلاق ـ نیستند . از این رو نباید بر امکان هویت بخشیدن به فقه الحدیث به عنوان علمی مستقل و به مثابه شاخه ای از علوم حدیث معمول و متعارف اصرار داشت. بر این اساس ظاهرا باید گفت ، فرآیند فهم حدیث موضوعا از قلمرو علوم حدیث که دغدغه کشف روایات مستند به معصومان علیهم السلام را از میان منقولات منتسب به آنان دارد ، بیرون است.
خلاصه ماشینی:
همانطور که کلیت حدیث – سند و متن –به معنای عام آن است که بر روی هم ، دال های دلالت استنادی دانسته می شوند ، همین کلیت این بار ، بعنوان امری معرفتی و نه شیئی منقول و تاریخی ، سامان دهنده گونه ای دیگر از دلالت های حدیث اند که دلالت معنایی حدیث دانسته می شود که البته در این مقام حدیث مستند ، سنت نامیده می شود که اصولا از لحاظ جنس و فرآیندهایش شأن جدای از روایت دارد.
فرض امکان تفکیک میان مولفه های معرفت دینی ما را به اینجا خواهد رساند که بتوانیم هر یک از علوم فقه ،کلام و اخلاق را با چهار رویکرد در عرض هم و موازی قرآنی ، اثری ، عقلی و عرفانی تدوین کنیم و هرچند که عقل و شهود بخاطر محدودیت های خویش در حوزه فقه و حساسیت های خاص حکمران در این قلمرو ، هیچگاه امکان __________________________________ 8 - به این مطلب توجه کنیم که ما کتاب و سنت و عقل و کشف را در حیثیت وجودی شأن ، واحد نمی دانیم ، یعنی آن زمان که عقل و کشف به مثابه قوایی ادراکی و متن در چهارچوب مکتوبات و مجامع وجود عینی دارند .