خلاصه ماشینی:
دکتر محمود عابدی گروه زبان و ادبیات فارسی کاسه گرفتن ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت میگفتم این سرود و می ناب میزدم تا آنجا که نگارنده میداند،نخستین بار یکی از استادان و حافظشناسان معاصر،دکتر پرویز خانلری،«کاسه گرفتن»1حافظ را،با توجه به کتب تاریخی عصر ایلخانان،آیینی از مغولانی معرفی کرد2و از آن پس،به سالی چند،در بخش«بعضی از لغات و تعبیرات» دیوان حافظ مصحح خود چنین آورد: کاسه گرفتن-کاسه داشتن (ایهام)1-شراب در کاسه رختن که شغل ساقی است3.
فرمود:«مغولان را مشروبی مستکننده بوده است که آن را از شیر (اسب و شتر)میساختند و قمیز مینامیدند و در مجالس سور و سرور آن را به کار میبردند و یکی از رسوم آنان کاسه گرفتن بوده است و آنچنان بوده که کسانی(بیشتر (به تصویر صفحه مراجعه شود) جلوس اوگتای قاآن در حضور شاهزادگان و امرای مغول [تولوی به قاآن جدید ج ام شراب تقدیم میکند](تاریخ مفصل ایران،عباس اقبال آشتیانی،ص 88) حاجتمندان6)کاسهای پر از این نوشابه7میکرده و در برابر شاه یا امیر یا کسی که از او حاجت میخواستند زانو میزدند و این کاسه را بدو تقدیم میداشتند.
و عبید زاکانی،شاعر و طنزپرداز معروف و معاصر حافظ در ضمن غزلی گفته است: دوش در آن سر خوشی هوش ز ما میربود کاسه که میداشتی عذر که میخواستی کلیات،اتابکی،22،ص 94 *** 3-کاسه گرفتن:رفتاری مانند ساقی کردن،یعنی زانو زدن و احتمالا دو دست را در برابر روی خود گرفتن،برای...
و این صورت که همان«کاسه گرفتن و سرود خواندن»در آیین مغولان را به یاد میآورد،خوشتر و دلنشینتر،و همان«برای کسی کاسه گرفتن»است که در شعر خواجه شاهد دیگری نیز دارد.