خلاصه ماشینی:
"دربارهی اول،و روایت رومئو و ژولیت در پارهی دوم که کارگردان کوشش کرده بود با قراردادن سؤالی تکراری در انتهای هر تابلو به آنها ارتباطی ماهوی ببخشد،سؤالی که اساسا در پایان هر قسمت قابل طرح هم هست:آیا نتیجهای که به جا میماند ارزش این همهبگیرد و بیند را دارد؟آیا میارزید برای حصول چنین نتایجی چنان فجایعی رقم بخورد؟ با شکلی که کارگردان به روایت خویش داه،پاسخ تماشاگر به همهی این سؤالهای واحد«نه»است و این همسوسازی تماشاگر با جهانبینی سازنده اثر موفقیتآمیز است.
مشخصا کارگردان نمایش تأثیر دورهی تاریخی،شیوهی فنی،روش و حتی فلسفهی آثار مورد بحث را به کنار مینهد و در عین حال از ضروریات دوره تاریخی خویش(کوتاه کردن روایت)شیوهی فنی (تصویریکردن)روش(همهی کارهایی که این اثر را از کارهای چهل سال پیش متمایز میکند)و تحلیل و فلسفه خودش(جملهی سؤالی انتهای هر تابلو)بهره میبرد."