خلاصه ماشینی:
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نقد نمایش اپرای عاشورا نویسنده،طراح و کارگردان:بهروز غریبپور بزرگترین داستان عالم مهرداد ابروان عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی-واحد بوشهر آنچه در درامای یونان باستان، کارتاسیسی(تزکیه نفس)نام گرفتهاست، در تعزیه-بهگونهای دیگر-رخ مینماید و تماشاگر تعزیه-که خود از ارکان اصلی تعزیه است-در این درام عبادی از اهرمنان دوری جسته و به اولیا-اهورائیان -تقرب میجوید.
با این مقدمه میتوانم بگویم اپرای عاشورا،کاری تجربهگرایانه(نه آماتوری -بلکه حرفهای)است در راستای حرکتبه سوی تئاتر ملی.
مگر تئاتر ملی به جز این است که در عمق ورودی خود باید با فرهنگ ما پیوند داشته باشد؟اما-به اعتقاد من-میتواند در شکل و ظاهر با بیان نمایشی روز تئاتر دنیا همراه و همگام باشد و اپرای عاشورا چنین است.
هنرمند نمایشگر جدید میبایست با بهرهگیری از اشکال نمایش سنتی،(در حالیکه در نهاد به آن پایبند است)تئاتر جدید خود را بسازد و تنها بدینگونه است که ما به تئاتر ملی با وجهی امروزی و جهانی میرسیم.
وجه تجربهگرایانه اپرای عاشورا،از آن روست که آقای غریبپور سعی دارد از تلفیق تعزیه و نمایش عروسکی به تجربه نمایش جدیدی دست یابد که البته در این راه موفق است.
طراحی، رنگآمیزی و فضاسازیها در هر صحنه آنقدر غنی است کهاز حد و اندازههای نمایش عروسکی فراتر میرود؛این فضاسازی متناسب با دنیای ماورایی تعزیه است که همراه با ریتم متناسب و عناصر صوتی در خور،ما را به تجربهای شهودی و معنوی که همانا جهان بیمنتهای شبیهخوانی است میرساند.
باید یادی هم از عروسکگردانی حرفهای این نمایش بکنم.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)