چکیده:
در موردمعنای سکولار شدن و روش سنجش آن هم در تحقیقات
تجربی و هم در تعبیرات متداول» اتفاق نظر وجود ندارد. هدف این مقاله این
است که مفهوم سکولار شدن را صورد مداقه قرار دهد. بدینمنظور ۱)
سرگذشتواژه» ۲) شش معا ا زآن که در حال حاضر متداول است و
کاربردهای آنان در نمونههای بیرگزیدهای از تحقیقات۳۰) نقد این مفاهیم
سکول ر شدن به عدوان ایزار تحلیلی و ۴) نقد دو قطبی ر -
دینی مورد توجه قرار میگیرند. ننیجهگیری این مقاله این است که سکولار
شدن را بهخاطر گذشته مجادله آمیزش» تعاریف کاملا متفاوتش, بهکا رگرفته
شدن مکر رآن بهصورت واژهای که بر چندین روند جامعی در نظ رگرفت که
درب رگیرنده سه روند مکمل ولی متمایز تقدس زدایی
زا هل )تما یز یذ بر ی ( و جابجای است.
خلاصه ماشینی:
"در هر مورد معین،باید روشن ساخت که آیا جزئی از سنت دینی این دنیایی شده و آیا تغییر بوجود آمده کاملا با سنت دین همخوان است؟آیا اگر افراد به سمت آباد کردن زندگی"این دنیای"خود روی آورند به معنی نابود شدن اسلام یا مسیحیت است؟یا شاید این امر نشانه تحول در تاکید بر عناصری است که به اندازه عناصر پیشین با سنت این ادیان سازگارند؟و آیا مصالحه اشکار بخشی از پیروان یک دین با دنیا ناشی از تمایزی ضروری در بین آنها نیست که بدینوسیله بدون زیر پا گذاشتن اصول سنت دینی،روابط عاطفی"دوره طلایی گذشته"را پشت سر میگذارند؟ ملاحظات فوق به این معنی نیست که تحلیلهایی را که فاوتز و دیگران از تحول ادیان از حیث توجه به دنیا ارائه کردهاند بیارزش بدانیم،بلکه براساس این ملاحظات چنین تحولاتی را نمیتوان"سکولار شدن فزاینده"نامید که به معنی انحراف از حالت اصیلتر دینی و یا نابودی آن است.
آیا دیدگاهی خاص در مورد نهایت تاریخ واقعا به یهودیت یا مسیحیت اختصاص دارد که اگر جنبشهای فکری دیگر آن را اتخاذ کردند باید آن را نوعی استفاده غاصبانه دانست؟13بلومنبرگ تا آنجا پیش میرود که میگوید:این نوع تعریف از سکولار شدن حربهای است در دست متالهین برای حمله به مشروعیت دنیای جدید و استفاده از این تعریف توسط مورخان و جامعهشناسان بازنمای عدم اطمینان آنان نسبت به مشروعیت دیدگاههای جدید است.
بعد از بررسی بعضی از روشهای تعریف قطبی،دیوید مارتین نتیجهگیری میکند که ارائه معیاری برای متمایز کردن دینی از سکولار غیرممکن است،زیرا این"حماقتی آشکار"خواهد بود که ما مواردی همچون"شیوههای فکری ماوراء طبیعی و افسانهای،اعتقاد به معجزه،اعتقاد به غایت تاریخی،نفی منافع مادی،و عدم اطمینان به دنیا را تحت عنوان مشترک دین قرار دهیم."