چکیده:
در این مقاله سعی شده است خلاقیت هنری کمال الدین اسماعیل (ف 635 ق) در حوزة تشخیص که یکی از زیباترین عناصر جمال شناسی شعر است، بررسی شود. نخست تشخیص به دو نوع اجمالی و گسترده تقسیم شده و نوع اجمالی آن از جهت محتوا یعنی اسناد صفات و خصایص انسانی به عناصر طبیعی، انتزاعی و اشیاء بررسی شده و از نظر ساختمان نیز به سه صورت تشخیص فشرده، نیمه فشرده و گسترده تقسیم گردیده است و تشخیصهای فشرده این شاعر که حاصل ترکیبهای اضافی (مضاف و مضاف الیه و موصوف و صفت) است به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان برای نشان دادن قدرت تصویر سازی و مهارت کمال الدین اسماعیل در ایجاد مضامین متعدد، تصویر نرگس که بن مایه بسیاری از تصاویر شعری اوست، درقالب یک هاله تصویری ترسیم شده است
In this paper, we have examined Kamal - Esmail’s artistic creativity in
the area of personification. Regarding structure, the literary figure of
personification Is categorized into intensive, semi-intensive and extensive,
By the same token, with respect to the two sides of personification, other
taxonomies have been presented. Towards the end of this article, the
cluster image of Narges throughout Esmail's poertry has been
schematically presented through an image neiwork.
خلاصه ماشینی:
"3-1-2-ملایمان انسان(به تصویر صفحه مراجعه شود)عناصر انتزاعی: شکست پشت امید و نبود کار هنر که از وفا و مروت نمیدهند خبر (931) شعاع برق اجل کور کرد چشم حذر نوای کوس فزع گوش هوش را کر کرد (75) چون سر ز جیب نطق بر آری تو ناطقه در دامن سکوت کشد شرمسار پای (021) کوته شود ز دامن اعمار دست مرگ چرخ ارکند ز لطف تو دستور روزگار (523) این گونه تشخیص(اضافهء استعماری)در دیوان کمال از طیف و تنوع خاصی برخوردار بوده و از جهت کمی مایهء اعجاب است؛بطوری که بیش از 003 مورد در دیوان او مشاهده شده است.
«هالهء تصویری»(به تصویر صفحه مراجعه شود) نابینایی پلک چشم از هم باز کردن بصیرت تهی چشمی یرقان زدی چشم سپید دیده بودن نگاه کردن طبق دیده پر زر کردن دو سر در یک قدم کردن کله گوشه بر شکستن خرابی کلاه داری خمار و صفرا از سر بیرون کردن سایبان ساختن کمان کشیدن کلاه بر سر نهادن شوخی زبان بیرون آوردن زراندود گشتن مستانه رفتن سیم پیش آوردند دهان از زر داشتن دندان از سیم داشتن هشیار نشدن عاشقی جام داشتن و باده گساری نکردن گداخته شدن مغز استخوان مست خفتن از بیماری برخاستن برپای ایستادن و دعا کردن سرگرانی پهلو تهی کردن خواب و خماری افسر بر سر نهادن شب بیداری پیرانه سر جوانی پاسبانی بیزبانی مرزبانی تاجوری ابرص واکمه بودن سرمه کشیدن سپر به دیده کشیدن ناخنه داشتن چشم دیده به ره نهادن زر به دیده کشیدن نرگسـ 2-3-عناصر غیر طبیعی در دیوان کمال مفاهیم انتزاعی و جمادات نیز به صورت انسان فرض شده و خصلت انسانی دارند؛بطوری که شاعر با تعمق در جان اشیاء و امور انتزاعی و با قدرت خارق العادهء تخیل خود بین آنها پیوند و ارتباطی مییابد که دیگران عاجز از دیدن آن هستند: امل دلگرم است."