چکیده:
جایگاه و نقش علوم قرآن در فرآیند استنباط و برداشت از آیات الاحکام مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده با بررسی سه محور از محورهای علوم قرآنی یعنی نسخ، مکی و مدنی و تناسب به نقش و چگونگی تاثیر هر یک در فرآیند فهم آیات الاحکام پرداخته است. در محور نخست پس از تعریف نسخ به طرح این پرسش پرداخته است که آیا نسخ در آیات وجود دارد یا نه. در این زمینه با استناد به روایات دیدگاهی که نسخ را انکار میکند به نقد گرفته، و در پایان به این نتیجه رسیده است که هم نسخ در آیات وجود دارد و هم شناخت ناسخ و منسوخ در فهم احکام تاثیرگذار است. در محور دوم با ارایه سه تعریف از مکی و مدنی بودن از معیارهای تشخیص آن دو سخن گفته است و در این راستا از سه معیار یاد کرده است:یکی روایات، دیگر مضمون آیات و سوم کوتاهی و بلندی آیات و براین باور تکیه میکند که برای تشخیص هر سه معیار ضرورت دارد. در ادامه به نقش مکی و مدنی بودن در فرآیند استنباط پرداخته و به این نتیجه رسیده است که این عناوین جز در شناخت ناسخ و منسوخ نقش دیگری ندارند و از آنجا که موارد نسخ محدود است، تاثیر فوق چندان قابل توجه نمیباشد. درمحور سوم پس از تعریف تناسب و بیان اقسام آن به چگونگی تاثیر آن در استنباط اشاره کرده و دو جهت را نام برده است یکی تاثیر در کشف حکم و دیگر چگونگی تاثیر. در جهت نخست تاثیر تناسب تنها در حد یک قرینه است و نه بیشتر و در جهت دوم از دو طریق تاثیر میگذارد یکی توضیح موضوع و دیگر تعیین حدود و دائره حکم. در پایان نیز به نمونههایی از آیات که تناسب در استنباط از آنها موثر میباشد پرداخته است.
here, the impact of the following sciences on jurisprudential understanding of the verses of decrees is investigated and in each case samples are analyzed comparatively.the considered sciences are,"knowledge of abrogating and abrogated verses of the qura n","the verses revealed in mecca and medina," and "the relationship of the verses.
خلاصه ماشینی:
آیا در موردی از احکام قرآنی نسخ واقع شده است؟ بعضی از دانشمندان ادعا کرده اند که در بیشتر قریب به اتفاق مواردی که تصور می شود، نسخ صورت گرفته است، نسخ به معنی واقعی کلمه نیست، بلکه گونه ای دیگر از تقابل، مثل: تخصیص و تقیید و غیره است2اگر این نظریه را بپذیریم، مسأله نسخ به رغم تأثیر آن در مقام ثبوت، در عمل نقشی در استنباط حکم از آیات نخواهد داشت.
آثار مکی و مدنی بودن آیه ها شناخت و تشخیص آیه های مکی و مدنی، در شناسایی مراحل دعوت پیامبر اکرم (ص) و به دست آوردن خصوصیات روحی واجتماعی مردم آن زمان و موانع مختلف فکری و اجتماعی موجود در مسیر دعوت، نقش به سزایی دارد اما در کشف و استنباط احکام شرعی تأثیر چندانی ندارد؛ زیرا تنها موردی که به نظر می رسد مکی بودن و مدنی بودن آیه ها اثر داشته باشد، شناخت ناسخ از منسوخ در صورت تفاوت دو حکم قرآنی در یک موضوع است که دراین صورت، به طور طبیعی آیه مدنی ناسخ وآیه مکی منسوخ خواهد بود، اما آنچه که مهم است وجود چنین نسخی در قرآن است.
اگر تعبد به لفظ صورت گیرد و بدون توجه به سیاق آیات قبل و بعد ازآن، فقط با موازین و معیارهای اصولی مانند اطلاق لفظی ومانند آن، به استنباط حکم پرداخته شود، به طور قطع نتیجه آن، حرام بودن مضاعف هرگونه گناه در ماههای حرام خواهد بود، زیرا نهی، ظهور در حرمت دارد ومتعلق نهی نیز اطلاق دارد، درحالی که تناسب این آیه با آیات قبل و بعد، که از قتال با مشرکان سخن گفته است، نشان می دهد که منظور از ظلم دراین آیه، جنگ و کشتار است وازهمین رو کسی به اطلاق آن در فقه، فتوی نداده است.