خلاصه ماشینی:
"اولا،شکل گرفتن کشورهای مسلمان به صورت مستقل و مدرن کههر چند همراه با تحمیل نظام اداری،حقوقی و اقتصادی غرب برمسلمانان بوده،اما استقلال ظاهری و نسبی این کشورها از استعمارمستقیم غربیان و حق رأی آنها در مجامع بینالمللی و نظایر آن در جهتشناساندن ویژگی اسلامی این کشورها مؤثر افتاده و رفتهرفته اسلام رابعنوان یک عامل جدید در صحنۀ بینالملل مطرح نموده است.
دراجلاسششم سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی)CIO(که در سال 1991 و در گرماگرم بحثهای افول کمونیزم و نظام دو قطبی ومطرح شدن نظم نوین جهانی در سنگال برگزار گردید،رؤسایجمهوری ایران و چند کشور دیگر در نطقهای خود صریحا اعلام نمودندکه کشورهای اسلامی باید نقش خود را در نظم نوین جهانی مشخصکنند و اسلام را بعنوان قدرت جدید در صحنۀ بینالمللی مطرح سازند.
هر چند برخی از صاحبنظران عقیده دارند کهآسیای مرکزی دیگر آوردگاه بنیادگرایی اسلامی و سکولاریزم،آن گونهکه در بسیاری از مناطق جهان دیده میشود نیست بلکه صحنۀ نبردژریمهای کمونیستی گذشته و دموکراسی است و برآنند کهمحافظهکاران کمونیست توانستهاند حمایت مسکو و غرب از مبارزه باتهدید بنیادگرایی جلب کنند،19اما باید گفت که آنان بنیادگرایی را بااسلام یکی انگاشتهاند.
هر چندممکن است برداشت از اسلام در نقاط مختلف جهان متفاوت باشد،چنان که در آمریکا بیشتر در شکلی از ایدئولوژی سیاهان در برابرسفیدها به کار گرفته شده و در بریتانیا ویژگیهای مسلمانان شبه قارۀ هندبیشتر مطرح بوده،اما جنبش احیای اسلامی کمابیش احساس تعلقمشترک نسبت به اسلام در بین این مسلمانان را برانگیخت که نمونههایآن را میتوان در اعتراضاتی که به کتاب آیات شیطانی صورت گرفتمشاهده نمود."