خلاصه ماشینی:
"از این رو نظریهپرداز باید به این پرسش جواب بدهد که اگر این اوضاع خراب است اوضاع درست کدام دست کدام است؟اگر این بیماری است سلامت کدام است؟بر این مبنا مؤلف در گفتار چهارم به این موضوع میپردازد تا پاسخ برخی از نظریهپردازان سیاسی را پیرامون بازسازی جامعه مطرح کند او جامعه مبتنی بر عدالت افلاطون،جامعه امن توماس هابز،جامعه اخلاقی ژان ژاک روسو،جامعه عاقل اریک فروم،جامعه بعد از انقلاب کارل مارکس و جامعه مبتنی بر آزادی و بسامان بنیانگذاران امریکا را به عنوان مثالهایی برای این گفتار برگزیده و به بررسی آنها میپردازد.
هریک از این روشهای متعدد به نوبه خود به نوع ویژهای از رفتار سیاسی مربوط میشود و براساس همین رابطه است که آنها را نظریهپردازان سیاسی اگرچه در سبک و مفاهیم،اختلافهای عمدهای دارند،اما از نظر اسپریگنز آنان با مسائل اساسی یکسانی سروکار دارند و برای پاخگوی به این مسایل روش نسبتا همگونی اتخاذ کردهاند.
با این حال باید گفت نویسنده ضمن اینکه تلاش کرده با الگوسازی و چارچوببندی بحث به درک بیشتر و بهتر مباحث اندیشه سیاسی یاری رساند، اما با ساده کردن بیش از حد برخی مباحث ممکن است موجب تنبلی ذهنی و سطحینگری در پایههای اندیشه سیاسی شود.
کتاب«فهم نظریههای سیاسی»ضمن اینکه این امکان را برای علاقمندان به مطالعه و شناخت آثار اندیشمندان سیاسی فراهم میکند که با الگو و پرسش به سراغ آثار آنان بروند،این امکان را از آنان میگیرد که دقت خود را برای دریافت پیچیدگیهای افکار و اندیشههای این نظریهپردازان به کار گیرند و به همین دلیل ممکن است خود را از ارایه و یا به کارگیری الگوهای دیگر بینیاز احساس کنند."