خلاصه ماشینی:
"اگر به ناشر فرهنگی و متعهد خسته نباشید میگفتند،همراه با یک نامه خشک و خالی تقدیر،آن وقت هر ناشری تلاش میکرد که در سال یکی دوتا از این نامههای ارزشی را با چاپ یکی دوتا کتاب خوب در کارنامه خودش داشته باشد و در شرایط فعلی که نه کتابی از ناشر میخرند-اگر خوب باشد-نه تشویقی در کار است،معلوم است که چه میشود.
ولی واقعیت این است که این کار وقتی درآمد،متن انتقادی نداشته، مترجم متن عربی را که ترجمه کرده،حاشیههایی بر آن نوشته که الان برای آنهایی که بر روی امام فخر و تفسیرش بخواهند کار کنند(تا اینجایی که این کتاب منتشر شده)،ترجمه فارسی به متن عربی ارجحیت دارد،چون هم حاشیه دارد و هم خود متن عربی،اگر جایی اشکال داشته،مترجم بدون هیچ ادعایی،متن عربی را با رجوع به منابع دست اول مورد استفاده امام فخر،خودش[مترجم]اصلاح کرده و در آنجا اضافه کرده، یعنی دقیقا میشود گفت این چیزی مثل فهرست استوری است که ترجمه روسیاش که درآمد،اعتبارش از متن آلمانیاش بیشتر بود.
علتش هم این است که آنجا اگر یک حقی را ناشر و نویسنده آلمانی در زبان آلمانی برای خودش نگه میدارد،ناشر فرانسوی هم یک چیزی برای خودش دارد و اینها به نوعی این حقوق را رعایت میکنند یک تعادلی میشود ولی ما در اینجا تحت شرایطی به نظر من حتی در آینده 3-4 دهه آینده هم نمیتوانیم تابع کپی رایت بشویم.
آیا نمیتوانند ناشران کتاب کودک را به غرفهای مستقل ببرند؟یا حداقل ایام دیگری را برای آنها در نظر بگیرند؟یا این که همین شیوه،بهتر است؟ اساطیر:نمایشگاه بین المللی،یک رخداد بزرگ فرهنگی است و تا اینجا هم دستشان درد نکند."