چکیده:
زبان ترجمان عقل آدمی و وسیله انتقال اندیشهها و تجربیات است.هر اندیشهای برای
ظهور نیازمند و زبان است، اما در عین حال هر تجربه و اندیشهای به زبانی خاص نیاز
دارد.هر دسته و گروهی از زبانی ویژه برای مفاهیم و اندیشههای خود بهره
بردهاند.زبان علم از زبان صنعت جداست و زبان هندسه با زبان طب تفاوت دارد.در این میان عرفا نیز برای بیان اندیشهها و تجربیات خاص خود به زبانی ویژه
نیازمندند.این زبان، عرفانی است که به یاری الفاظ، تجربیات و اندیشههای اصیل و
آموزههای عرفانی را بازآفرینی میکند.زبان عرفانی شامل زبان عبارت و زبان اشارت
میشود:زبان عبارت، زبانی است که میکوشد اندیشههای درونی را به بیرن منتقل کند. این
زبان برای تعلیم و تفهیم مفاهیم صوفیانه و برخی از تجارب و دریافتهای عرفانی به کار
میرود.در مثنویهای عارفانه بیشتر از زبان عبارت استفاده میشود.همچنین بیشتر
منظومههای تعلیمی صوفیانه از جمله حدیقه الحقیقه سنایی، مثنویهای عطار و مثنوی
مولانا در همین قالب و زبان سروده شده است.
خلاصه ماشینی:
"زار عالم در دلم گنگم زنااهلی خلقگر تورا اهلیتی بودی تورا بر گویمیچند گویی راز دل نا گفته مگذار و بگوخود نگویی تا که را بر گویمی گر گویمیزیرکان هستند کز پالان جوابم آورندفی المثل در پیش ایشان گر من از خر گویمیکو کی کاسرار چون بشنود دریابد ز منپیش او هر ساعتی اسرار دیگر گویمیکو کسی کز وهم پای عقل برتر مینهدتا سخن با او بسی از عرش برتر گویمی(17/ص 130)اصطلاحات عرفانیچنانکه گفته شد، زبان علوم و معارف از یکدیگر مشخص و ممتاز است و بناچار در هریک از این زبانها اصطلاحات و تعابیری خاص وجود دارد که تنها اهل آن زبان، آنها را به کار میگیرند و در مییابند.
آن کس است اهل بشارت که اشارت داندنکتهها هست ولی محرم اسرار کجاست(9/ص 22)اما دو گروه دیگر اهلیت درک این سخان را ندارند، بنابراین، قصد عرفا از وضع این تعابیر و اصطلاحات یکی احساس امنیت از جانب عالمان قشری است:«صوفیان به جای آنکه بکوشند تا زبان خود را به سطح فهم همه کس فرود آورند، ترجیح دادند که با پوشاندن اندیشههای خود در لفافه الفاظ خاص، راز آشنایان خود را از گزند هرگونه پیش آمد ناگواری در امان نگاه دارند»(28/ص 26).
بنابراین، تجربه عرفانی از سویی واژگانی نو در عرصه زبان وارد میکند و از سویی زبانی نو میآفریند؛زبانی که هر چند میکوشد حالات و آموزههای عرفانی را منتقل کند، با محدودیتهایی چون عدم توانایی عارف به عنوان متکلم در بیان مافی الضمیر، ظرفیت ناهمگون درک مخاطبان و عدم تحمل واژگان در پذیرش معانی بلند عرفانی روبه روست و موضعگیریهای مختلف زبانی در برابر این نارساییهابه وجود آمده است."