خلاصه ماشینی:
"در این مقاله موضوع کلی نسبت نظر و عمل را از زاویهی مبانی اخلاقی مورد ملاحظه قرار خواهیم داد و بررسی اخلاقی را هم از منظر پیوند اخلاق و سیاست یا به عبارت دیگر وجه مدنی یا اجتماعی و وجه فردی یا شخصی نظام اخلاق فلسفی خواهیم کاوید.
این نوع نگاه پس از تقسیم سه گانهی شیخ از حکمت عملی به فراموشی سپرده شد، اما در فاصلهی فارابی تا ابن سینا در عین حالی که جنبهی مدنی اخلاق تحت تأثیر فارابی در ابن مسکویه و عامری باقی ماند ولی چنانکه گذشت لوازم سیاسی آن نوع نگاه دنبال نشد و در واقع پیوند اخلاق و سیاست و ادغام آنها در کانون توجه قرار نگرفت و این میراث در دستان شیخالرئیس با تقسیم سه گانهی خود بیش از پیش از سنت فارابی فاصله گرفت.
که با تقلب احوال تبدیل یابد، این باب خارج افتد از اقسام حکمت چه نظر حکیم مقصورست بر تتبع قضایای معقول و تفحص از کلیات امور» ( اخلاق ناصری، ص 41-40 ) در جهان اسلام فارابی با مبانیای که بیشتر افلاطونی است، اخلاق و سیاست را در ضمن علم واحد مدنی بحث میکند و ابوالحسن عامری نیز طبقهبندی علوم فلسفی را به شیوهای متفاوت از ابن سینا توضیح میدهد.
خلاصه اینکه فردی شدن اخلاق به معنای معطوف کردن آن به تهذیب و سعادت اخروی فرد و در نظر نیاوردن استلزامات مدنی و سیاسی آن، پیامدهایی مهم داشت؛ ازجمله اینکه حیطهی عمل اجتماعی و سیاسی، لزوما معروض احکام فردی و اخلاقی قرار نمیگرفت و گویا در حوزهی عمومی با معیارهای دیگری هم میشد رفتار کرد و این به دوگانگی و شکاف نظر و عمل انجامید."