چکیده:
جنگ تحمیلی به عنوان یکی از رخدادهای عظیم تاریخ معاصر ایران حوزه های متفاوت زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داد. ادبیات – به ویژه شعر - نیز به عنوان یکی از حوزه های تفکر و اندیشه ایران، تحولی عمیق را شاهد بود. شاعر ایرانی، با آغاز جنگ تحمیلی، تلاش کردند، با استفاده از اسطوره های تاریخی ملی و دینی و طرح شخصیت های حماسی در شعر خود، بر نقش هویت سازی آن ها تاکید نمایند. استفاده از اسطوره ها در سروده های جنگ تحمیلی، نشان می دهد که ایرانیان، هنوز هم پیوندهای فرهنگی خود را با عناصر هویت بخش تاریخ و فرهنگ کشورشان حفظ کرده اند و از این نمادها و ساختارهای تاریخی، در بازیابی هویت خویش استفاده می کنند. این مقاله بر آن است تا پس از بازشناسی اسطوره های ملی و دینی، نقش هویت بخش آنان را در تقویت روحیه دفاع و افزایش وفاق و وحدت ملی در میان ایرانیان، بررسی نماید.
خلاصه ماشینی:
"(رضایینیا،به نقل از شعر جنگ،حسینی،1381:315) &%02314MMFG023G% عباسعلی مهدی: {Sمیداد نسیم سحری بوی تنت را#از باد شنیدم خبر آمدنت را#صد مصر پر از یوسف و یعقوب ندارد#ای ای گمشدهام،رایحهی پیرهنت را#امروز به هنگام عروج تو ملایک#گفتند به من قصهی پرپر زدنت را#جسم تو همه جان شد و پیوست به جانان#دیگر ز چه گیریم سراغ بدنت راS}(مهدی،به نقل از حسینی،1381:1876) حمید سبزواری: {Sوقت است تا بار سفر بر باره بندیم#دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم#گاه سفر شد باره بر دامن برانیم#تا بوسهگاه وادی ایمن برانیم#وادی پر از فرعونیان و قبطیان است#موسی جلودار است و نیل اندر میان است#تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید!#فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید#یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد#ای یاوران!باید ولی را یاوری کردS}(سبزواری،همان:158) مشفق کاشانی: {Sبه چاه تیره فرو ریخت دیو استعمار#که یافت بخت سلیمان،نگین و انگشتر#زخیل دوزخیان،مظهر ستم صدام#زجای جست و همی بست بر نفاق کمر#پی مقابله با کافران صدامی#سپاه کنده شد ازجا به گفتهی رهبر#همه به هیأت اسفندیار رویینتن#همه به صولت سهراب و سام و رستم زر#همه به دانش و تقوا نمونهی سلمان#همه شجاع و سخنور به گونهی بوذر#همه چو حمزه به نخجیر کفر،همچون شیر#همه به عرصهی پیکار،مالک اشتر#زخون شهیدان به خاک خوزستان#هزار چشمه به کارون گشود خون جگر#سیاوشان سیه پوش سرزدند زخاک#لباس ماتمیان سربه سر کشیده به برS}(مشفق کاشانی،به نقل از شعر جنگ،1362:151) نصر الله مردانی: {Sجنگ جنگ است بیا تا صف دشمن شکنیم#صف این دشمن دیوانهی میهن شکنیم#در افسانهای قلعهی شیطان بزرگ#چو علی فاتح خیبرشکن تن شکنیم#راه ما راه حسین است که با تیشه خون#همه بتهای زمین در شب روشن شکنیم#شیشهی عمر تو ای دیو بدآیین زمان#ما به سرپنجه ایمان چو تهمتن شکنیم#دیگر اهریمن«من»ما نفریبد دل«ما»#همگی«ما»بشویم و شبح من شکنیمS}(مردانی،همان:81) امیر محمود انوار: {Sبه عفلقی تو بگو مشکت به آتش ظلم#شرار کفر به مؤمن دلان مغبون زد#به دیو ماند و گوید فرشتهخو به شرم#ز اهرمن صفتی راه دین چو مأمون زد#نداند او که هماورد رزمجویان نیست#به داد،گردن ضحاک را فریدون زدS}(انوار،همان:50) سید حسن حسینی: {Sدر سنگر حق هماره پیکار خوش است#منصور صفت،عروج بر دار خوش است#آنجا که رسد بانگ محمد(ص)بر گوش#رفتن به ره بوذر و عمار خوش استS}(حسینی،به نقل از اکبری،1377:308) اسطورههای دینی قبل از اسلام،نمودار اندیشهی انسان ایرانی باستان نسبت به کلهستی است."