چکیده:
رهیافت گفتمانی، رابطه دین و هویت در اندیشه امام خمینی (ره) را بهتر از رهیافت های دیگر تبیین می کند؛ اما علی رغم این قابلیت، کمتر به آن توجه شده است. با عنایت به قابلیت مذکور، این مقاله درصدد به کارگیری رهیافت گفتمانی برای تبیین رابطه دین و هویت در اندیشه امام خمینی (ره) است. بدین منظور، نگارنده ابتدا به بررسی مبانی و مولفه های رهیافت گفتمانی – با نگاهی انتقادی به بینش های کلی رایج در علوم انسانی و اجتماعی – پرداخته و سپس رابطه دین و هویت را در اندیشه امام خمینی (ره) براساس روابط درون گفتمانی و بین گفتمانی مورد بررسی قرار می دهد. به اعتقاد نگارنده، تکوین اندیشه امام خمینی (ره) نتیجه تعامل دین و هویت در گفتمان بازگشت به خویشتن و در رویارویی با گفتمان غرب گرایی بوده است. در نتیجه چنین شرایطی بوده که امام خمینی (ره) با نقش آفرینی فکری و عملی خود در گفتمان بازگشت به خویشتن، رویارویی سیاسی – اجتماعی با حکومت غرب گرای پهلوی را رقم زده و به تکوین گفتمان بازگشت به خویشتن در قالب انقلاب و جمهوری اسلامی نایل می شود.
خلاصه ماشینی:
"افکار و اعمال امام خمینی(ره)-در واقع-ادامهی اندیشه بازگشت به خویشتن استکه از سید جمال آغاز شده و توسط اندیشمندان دینی،بهویژه از دههی 1320 به بعدتقویت شده بود؛اما نقش امام خمینی(ره)در تکامل این اندیشه از آن جهت حایزاهمیت است که اولا اندیشه بازگشت به خویشتن وی مبتنی بر بازگشت به خویشتنوجودی(فردی)بود که همین خود،تفاوتهای بسیاری را به دنبال داشت؛ثانیا ویرویارویی غربگرایی و بازگشت به خویشتن را وارد عرصهی مبارزات سیاسی واجتماعی نمود و بدین ترتیب عهدهدار نقش رهبری جنبشی سیاسی-اجتماعی شد؛ثالثا براساس همین رویارویی دو اندیشه بود که وی در نقش یک ایدئولوگ،به تبیینوضع موجود و ترسیم وضع مطلوب پرداخت و با ارایهی تغییر ایدئولوژیک از دین درراستای مبارزه با غرب و غربزدگی و مظاهر داخلی و خارجی آنها؛یعنی،استبداد واستعمار اقدام نمود و بالأخره اینکه با ترسیم الگوی حکومت اسلامی و بادر پیش گرفتن مشی مبارزهی انقلابی در راستای جایگزینی حکومت مبتنی بر فرهنگ وهویت اسلامی به جای حکومت غربگرای پهلوی تلاش کرد.
افکار و اعمال امام خمینی(ره)-در واقع-ادامهی اندیشه بازگشت به خویشتن استکه از سید جمال آغاز شده و توسط اندیشمندان دینی،بهویژه از دههی 1320 به بعدتقویت شده بود؛اما نقش امام خمینی(ره)در تکامل این اندیشه از آن جهت حایزاهمیت است که اولا اندیشه بازگشت به خویشتن وی مبتنی بر بازگشت به خویشتنوجودی(فردی)بود که همین خود،تفاوتهای بسیاری را به دنبال داشت؛ثانیا ویرویارویی غربگرایی و بازگشت به خویشتن را وارد عرصهی مبارزات سیاسی واجتماعی نمود و بدین ترتیب عهدهدار نقش رهبری جنبشی سیاسی-اجتماعی شد؛ثالثا براساس همین رویارویی دو اندیشه بود که وی در نقش یک ایدئولوگ،به تبیینوضع موجود و ترسیم وضع مطلوب پرداخت و با ارایهی تغییر ایدئولوژیک از دین درراستای مبارزه با غرب و غربزدگی و مظاهر داخلی و خارجی آنها؛یعنی،استبداد واستعمار اقدام نمود و بالأخره اینکه با ترسیم الگوی حکومت اسلامی و بادر پیش گرفتن مشی مبارزهی انقلابی در راستای جایگزینی حکومت مبتنی بر فرهنگ وهویت اسلامی به جای حکومت غربگرای پهلوی تلاش کرد."